Tuesday, March 31, 2009

World Cup Qualification Iran Match


علي دايي به قولش عمل كرد و همانطور كه قبل از بازي با تيم ملي عربستان گفته بود عيدي خوبي به مردم ايران داد

عيدي اول: پر كردن اوقات فراغت- علي دايي براي آنكه مردم ايران بيشتر از ديدن فوتبال لذت ببرند با باخت برابر تيم ملي عربستان علاوه بر بالابردن حساسيت هاي بازي هاي آينده، اين اميد را در دل فوتبال دوستان ايجاد كرد كه به طور مستقيم به جام جهاني صعود نكنيم و تيم سوم گروه شويم، زيرا اگر تيم سوم گروه بشويم چهار بازي بيشتر انجام مي دهيم و فوتبال دوستان هم از ديدن بازي هاي زيباي(!) تيم ملي بيشتر لذت مي برند

عيدي دوم: خلق شگفتي- فوتبال دوستان ايراني عاشق شگفتي هستند، و تيم ملي براي اولين بار در تهران به تيم ملي عربستان باخت تا يك شگفتي بزرگ خلق كرده باشد

عيدي سوم: مشاهده ي حركات موزون- عيد است و بايستي همه شاد باشيم، از آنجا كه علي دايي احتمال مي داد برخي از تماشاچيان موفق به ديدن برنامه ي عمو قناد و فتيله اي ها و ايضا حركات موزونشان نشده باشند، مي خواست كاري كند كه مردم كمي حركات موزون تماشا كنند تا شاد شوند، و چون ملي پوشان ما از ترس كميته انضباطي از اين كارها نمي كنند لذا تيم ملي باخت تا مردم از مشاهده ي حركات موزون عرب ها لذت ببرند


يك مهندس معماري كه اين بازي را از نزديك مشاهده مي كرد گفت: متاسفانه معماري استاديوم آزادي غير استاندارد است و اين امر باعث شده است كه تماشاگران به درستي نتوانند بازيكنان داخل زمين را ببينند؛
ايشان براي اثبات ادعايشان گفتند: مثلا در همين بازي با عربستان و بين دو نيمه صد هزار تماشاگر "علي كريمي" را تشويق مي كردند و فكر مي كردند او در زمين است، در صورتيكه او در زمين چمن حضور نداشت

Wednesday, March 25, 2009

سلامتی و عمر طولانی با پیاده روی منظم


پیاده روی به میزان سه هزار گام در سی دقیقه به مدت پنج بار در هفته فواید بسیاری دارد.

به نقل از شماره امروز روزنامه لوفیگارو در اینترنت، پزشکان معتقدند پیاده روی روزانه همچون دارویی است که خطر مرگ زودهنگام، بیماری های قلبی عروقی، سکته مغزی، پرفشاری خون، ‌دیابت نوع دو، سرطان روده بزرگ، سینه، افسردگی و مسلما چاقی را می کاهد.

کارشناسان بر این باورند که دو ساعت و نیم فعالیت بدنی متوسط در هفته معادل با سی دقیقه در روز به مدت پنج بار در هفته، فواید بسیاری برای سلامت انسان دارد.

پژوهشی که به تازگی در نشریه امریکایی پریونتیو مدیسین درباره پیاده روی صورت گرفته است نشان می دهد پیاده روی بر دستگاه تردمیل (دستگاه پیاده روی ثابت) به میزان سی دقیقه در روز اثر مفیدی بر سلامت بدن دارد؛ نشانه های مثبت بویژه پس از 1000 گام ظاهر می شود

پژوهش دیگری که در امریکا انجام شده نشان می دهد فعالیت بدنی مانع از وزن گرفتن مجدد پس از یک رژیم غذایی می شود البته به شرطی که روزانه پنجاه و پنج دقیقه و پنج روز در هفته پیاده روی صورت گیرد در غیراینصورت حدود 10% از وزن از دست رفته، دوباره باز می گردد.

پژوهش وسیعی که در موسسه ملی آمار و تحقیقات پزشکی فرانسه صورت گرفته است از پیامدهای ناگوار بی تحرکی در جوامع کشورهای ثروتمند حکایت دارد. اینگونه افراد به اندازه کافی کالری مصرفی را نمی سوزانندو به این ترتیب بیماری های مزمن شیوع پیدا می کند.

پژوهشگران بر این باورند که فعالیت بدنی منظم منجر به کاهش خطر کلی مرگ و میر به میزان 30% می شود و این اثر در بیماری های قلبی عروقی ثابت شده است.

Monday, March 23, 2009

مهم ترین سوال


چهار انديشمند بزرگ كشور فراخوانده شدند. پادشاهي مي خواست نخست وزيرش را انتخاب كند...
آنان را در اتاقي قرار دادند و پادشاه به آنان گفت كه:
در اتاق به روي شما بسته خواهد شد و قفل اتاق، قفلي معمولي نيست و با يك جدول رياضي باز خواهد شد، تا زماني كه آن جدول را حل نكنيد نخواهيد توانست قفل را باز كنيد. اگر بتوانيد مسئله را حل كنيد مي توانيد در را باز كنيد و بيرون بياييد...
پادشاه بيرون رفت و در را بست...
سه تن از آن چهار مرد بلافاصله شروع به كار كردند. اعدادي روي قفل نوشته شده بود، آنان اعداد را نوشتند و با آن اعداد، شروع به كار كردند.
نفر چهارم فقط در گوشه اي نشسته بود!
آن سه نفر فكر كردند كه او ديوانه است. او با چشمان بسته در گوشه اي نشسته بود و كاري نمي كرد. پس از مدتي او برخاست، به طرف در رفت، در را هل داد،باز شد و بيرون رفت!!!
و آن سه تن پيوسته مشغول كار بودند. آنان حتي نديدند كه چه اتفاقي افتاد كه نفر چهارم از اتاق بيرون رفته!
وقتي پادشاه با اين شخص به اتاق بازگشت، گفت: كار را بس كنيد. آزمون پايان يافته و من نخست وزيرم را انتخاب كردم.
آنان نتوانستند باور كنند و پرسيدند: چه اتفاقي افتاد؟ او كاري نمي كرد، او فقط در گوشه اي نشسته بود. او چگونه توانست مسئله را حل كند؟
مرد گفت: مسئله اي در كار نبود. من فقط نشستم و نخستين سؤال و نكته ي اساسي اين بود كه آيا قفل بسته شده بود يا نه؟ لحظه اي كه اين احساس را كردم فقط در سكوت مراقبه كردم. كاملأ ساكت شدم و به خودم گفتم كه از كجا شروع كنم؟ نخستين چيزي كه هر انسان هوشمندي خواهد پرسيد اين است كه آيا واقعأ مسأله اي وجود دارد، چگونه مي توان آن را حل كرد؟ اگر سعي كني آن را حل كني تا بي نهايت به قهقرا خواهي رفت؛
هرگز از آن بيرون نخواهي رفت. پس من فقط رفتم كه ببينم آيا در، واقعأ قفل است يا نه و ديدم قفل باز است.
پادشاه گفت: آري، كلك در همين بود. در قفل نبود. قفل باز بود. من منتظر بودم كه يكي از شما پرسش واقعي را بپرسد و شما شروع به حل آن كرديد؛ در همين جا نكته را از دست داديد. اگر تمام عمرتان هم روي آن كار مي كرديد نمي توانستيد آن را حل كنيد. اين مرد، مي داند كه چگونه در يك موقعيت هشيار باشد. پرسش درست را او مطرح كرد.

این دقیقا مشابه وضعیت بشریت است، چون این در هرگز بسته نبوده است! خدا همیشه منتظر شماست.انسان مهم ترین سوال را از یاد برده است... و سوال این است: من که هستم...!؟

Saturday, March 21, 2009

نوروز زیبا ؛ میراث دوست داشتنی ایرانیان



نوروز یکی از کهن‌ترین جشن‌های به جا مانده از دوران باستان است. خاستگاه نوروز در ایران باستان است و هنوز مردم مناطق مختلف فلات ایران نوروز را جشن می‌گیرند.

منشا و زمان پیدایش نوروز، به درستی معلوم نیست،اما این جشن، تاریخچه ای سه هزار ساله دارد. در برخی از متن های کهن ایران ازجمله شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی دیگر از متن ها، کیومرث به‌عنوان پایه‌گذار نوروز معرفی شده است.

پدید آوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شده است که جمشید در حال گذشتن از آذربایجان، دستور داد تا در آنجا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بر روی تخت نشست.
با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو نامیدند.

جشن نوروز را به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری چون فردوسی، عنصری، بیرونی، طبری و بسیاری دیگر كه منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده ، نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند.

با این حال گفته می شود جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار می شده و ابوریحان نیز با آن كه جشن را به جمشید منسوب می كند یادآور می شود كه : «آن روز كه روز تازه ای بود جمشید عید گرفت؛ اگر چه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود»

نوروز در ایران قدیم

کوروش دوم، بنیان‌گذار هخامنشیان، نوروز را در سال ۵۳۸ قبل از میلاد، جشن ملی اعلام کرد.
وی در این روز برنامه‌هایی برای ترفیع سربازان، پاکسازی مکان‌های همگانی و خانه های شخصی و بخشش محکومان اجرا می‌نمود.

این آیین‌ها در زمان دیگر پادشاهان هخامنشی نیز برگزار می‌شده است. در زمان داریوش یکم، مراسم نوروز در تخت جمشید برگزار می‌شد. البته در سنگ‌نوشته‌های به‌جا مانده از دوران هخامنشیان، به‌طور مستقیم اشاره‌ای به برگزاری نوروز نشده است. اما بررسی ها بر روی این سنگ‌نوشته‌ها نشان می‌دهد که مردم در دوران هخامنشیان با جشن‌های نوروز آشنا بوده‌اند و هخامنشیان نوروز را با شکوه و بزرگی جشن می‌گرفته‌اند.

شواهد نشان می‌دهد داریوش اول هخامنشی، به مناسبت نوروز در سال ۴۱۶ قبل از میلاد سکه‌ای از جنس طلا ضرب نمود که در یک سوی آن سربازی در حال تیراندازی نشان داده شده است.

در دوران هخامنشی، جشن نوروز در بازه‌ای زمانی میان ۲۱ اسفند تا ۱۹ اردیبهشت برگزار می‌شده است.

در زمان اشکانیان و ساسانیان نیز نوروز گرامی داشته می‌شد. در این دوران، جشن‌های متعددی در طول یک سال برگزار می‌شد که مهمترین آنها نوروز و مهرگان بوده است.
برگزاری جشن نوروز در دوران ساسانیان چند روز (دست کم شش روز) طول می‌کشید و به دو دوره نوروز کوچک و نوروز بزرگ تقسیم می‌شد.

نوروز کوچک یا نوروز عامه پنج روز بود و از یکم تا پنجم فروردین گرامی داشته می‌شد و روز ششم فروردین (خردادروز)، جشن نوروز بزرگ یا نوروز خاصه برپا می‌شد.

در هر یک از روزهای نوروز عامه، طبقه‌ای از طبقات مردم (دهقانان، روحانیان، سپاهیان، پیشه‌وران و اشراف) به دیدار شاه می‌آمدند و شاه به سخنان آنها گوش می‌داد و برای حل مشکلات آنها دستور صادر می‌کرد. در روز ششم، شاه حق طبقات گوناگون مردم را ادا کرده بود و در این روز، تنها نزدیکان شاه به حضور وی می‌آمدند.

همچنین از زمان هرمز دوم، رسم دادن سکه در نوروز به‌عنوان عیدی متداول شد

Monday, March 16, 2009

اوج ناامیدی


روزی تصميم گرفتم كه ديگر همه چيز را رها كنم.

شغلم را دوستانم را ، مذهبم را زندگی ام را !

به جنگلی رفتم تا

برای آخرين بار با خدا صحبت كنم.

به خدا گفتم : آيا ميتوانی دليلی برای ادامه زندگی برايم بياوری؟

و جواب او مرا شگفت زده كرد.

او گفت :آيا سرخس و بامبو را ميبينی؟

پاسخ دادم :بلی .

فرمود : هنگامی كه درخت بامبو و سرخس راآفريدم ،

به خوبی ازآنها مراقبت نمودم .

به آنها نور و غذای كافی دادم.

دير زمانی نپاييد كه سرخس سر از خاك برآورد و تمام زمين را فرا گرفت

اما از بامبو خبری نبود.

من از او قطع اميد نكردم.

در دومين سال سرخسها بيشتر رشد كردند

و زيبايی خيره كنندهای به زمين بخشيدند

اما همچنان از بامبوها خبری نبود.

من بامبوها را رها نكردم .

در سالهای سوم و چهارم نيز بامبوها رشد نكردند.

اما من باز از آنها قطع اميد نكردم .

در سال پنجم جوانه كوچكی از بامبو نمايان شد.

در مقايسه با سرخس كوچك و كوتاه بود

اما با گذشت 6 ماه ارتفاع آن به بيش از 100 فوت رسيد.

5 سال طول كشيده بود تا ريشه های بامبو به اندازه كافی قوی شوند.

ريشه هايی كه بامبو را قوی می ساختند

و آنچه را برای زندگی به آن نياز داشت را فراهم می كردند.

خداوند در ادامه فرمود:

آيا ميدانی در تمامی اين سالها كه تو درگير مبارزه با سختی ها و مشكلات بودی

در حقيقت ريشه هايت را مستحكم می ساختی .

من در تمامی اين مدت تو را رها نكردم همان گونه كه بامبو ها را رها نكردم...

هرگز خودت را با ديگران مقايسه نكن

و بامبو و سرخس دو گياه متفاوتند اما هر دو به زيبايی جنگل كمك می كنند.

زمان تو نيز فرا خواهد رسيد تو نيز رشد می كنی و قد می كشی!

از او پرسيدم : من چقدر قد ميكشم.

در پاسخ از من پرسيد : بامبو چقدر رشد ميكند؟

جواب دادم : هر چقدر كه بتواند.

گفت : تو نيز بايد رشد كنی و قد بكشی ، هر اندازه كه بتوانی.

به ياد داشته باش كه من هرگز تو را رها نخواهم كرد.