Saturday, December 20, 2008

یلدا


فلسفه یلدا

دقت در معنای یلدا و دلایل نامگذاری دو چله، به گونه‌ای فلسفه یلدا را نشان می‌دهد.
درباره فلسفه شب یلدا و جشن گرفتن آن توضیحات بسیاری نقل شده است. این که «ایرانیان عهد باستان تضاد طبيعت را خوب مى فهميدند؛ تضاد سرما و گرما، روشنى و تاريكى و نيكى و بدى.
اين گونه بود كه براى هر قطب سالارى برگزيدند و يكى را اهريمن و ديگرى را اورمزد ناميدند. در اين ميان، سرما، زاده اهريمن بود و بنابراین، در طولانى‌ترين شب از شب‌هاى سرد سال، گردهم تا صبح در كنار نور و روشنى بيدار مى‌نشستند تا از پليدى اهريمن در امان باشند. در قديم كه آتش، روشنى‌بخش خانه‌ها بود، همگى تا صبح در كنار آتش مى‌نشستند و از خاموش شدن آن جلوگيرى مى‌كردند؛ چرا كه معتقد بودند در خاموشى، ارواح زيانگر به خانه‌ها مى‌تازند.» به باور پيشينيان، در پايان اين شب دراز كه آن را اهريمني و نامبارك مي‌دانستند، عاقبت، تاريكي "شكست" مي‌خورد و روشنايي "پيروز" و خورشيد «زاده» مي‌شود و روزها رو به بلندي مي‌نهد.

این نقل از فلسفه شب نشینی، هر چند با جشن گرفتن آن سازگار نیست، می‌تواند بیانگر توجیهی از لزوم شب‌نشینی و شب‌زنده‌داری در شب یلدا برای عوام باشد؛ زیرا بدیهی است که ایرانیان، با تاریخ درخشان فرهنگ و تمدن که رویدادهای سماوی و نجومی را به دقیق‌ترین شکل ممکن محاسبه می‌کردند (از جمله همین تعیین دقیق آغاز و پایان فصول و تشخیص بلندترین و کوتاه ترین شب و روز سال در قرن‌ها پیش، بدون ابزارهای دقیق امروزی) نمی‌توانستند بر اساس این خرافات سنت‌گذار باشند.

توجیهی دیگر آن است که «در ايران باستان، نوروز آغاز روشنايي و نشانه‌اي از بزرگي‌ و كرامت آفريدگار و يلدا نشاني از تاريكي، سرما و اهريمن است و براي آنكه مردم استيلاي خود را بر اهريمن نشان دهند، يلدا را در جشن و سرور مي‌گذراندند» که این توجیه با جشن سازگار است.

به طور کلی نکات زیر را می‌توان به عنوان عوامل مؤثر بر اهمیت دادن و جشن گرفتن شب یلدا در ایرانیان باستان نام برد:

1- مهربانی: ايرانيان باستان، يلدا را شب تولد ميترا يا الهه مهر مي‌ناميدند و آن را پاس مي‌داشتند؛ از اين رو، در اين شب، هر كسي سعي مي‌كرد مهربان باشد و بر مهرباني ديگران ارج گذارد.

2- شادی: شاد زيستن و با نشاط بودن بخشي از فرهنگ زيستي ايرانيان باستان بود كه اين رويكرد برگرفته از روح زيبا، طبع سليم و ذوق سرشار آنان بود. از آنجا که شب يلدا طولاني‌ترين و تاريك‌ترين شب سال است و تاریکی مظهر اهریمن و پلیدی، ‌مي‌توانست به خاستگاهي براي غمبار بودن و ياس تبديل شود؛ اما ايرانيان با نگاه مثبت به این فرصت و شادي كردن در اين شب، آن را مقهور روح لطيف و زيبا پسند خود كرده‌اند و يلدا را به يكي از زيباترين شب‌هاي سال تبديل نموده‌اند.

3- اميد به زندگي: سختکوشی و امید به زندگی از ديرباز در فرهنگ ايراني جايگاهي ويژه داشت و لذا روح سرشار از نشاط ايرانيان، هميشه به دنبال آن بود كه از شرایط سخت زندگی به در آمده و به زندگی همراه با سلامت، تندرستی و شادي ادامه دهد و در شب يلدا که سياهي، تباهي و ناراستي مستولی است، امید به روشنایی، بهزیستن و راستی که به زودی خواهد آمد، طلیعه آغاز دوباره زندگی است.


جهانی شدن یلدا

همان گونه که اشاره شد، محاسبه دقیق روزهای سال و تعیین شب یلدا و جشن گرفتن آن برخاسته از نبوغ ایرانیان باستان و پیشرفت تمدن آنان بود.
این رونق فرهنگی و تمدنی که با عظمت سیاسی و جغرافیایی نیز همراه بود، از همان زمان از سوی دیگر ملل دنیا تقلید یا اقتباس می‌شد و به همین دلیل بسياري از سرزمين‌هاي كهن، در تقلید از جشن یلدا یا خرم روز ایرانیان، به شگون و ميمنت رهايي خورشيد از چنگ شب‌هاي اهريمني و زايش خورشيد، آغاز دي را شروع سال خود قرار داده‌اند که با توجه به گسترش عمیق این آیین در کشورهای مختلف مسیحی، اشاره به نحوه ورود آیین‌های یلدا، به امپراتوري روم و دين مسیحیت خواندني خواهد بود.

هر چند رومیان با امپراتوری ایران سرِ جنگ داشتند، مهرپرستي از مرزهاي ايران فراتر رفت و از طريق مانويان و نوافلاطونيان مشرق زمين، در قلمرو آنان گسترش یافت و حتی سزاران روم نیز به آن گرويدند.

«يوليانوس» يا «ژوليان» يكي از سزاران رومي با گرویدن به آیین مهر و پدر نامیدن خدا، این چنین نیایش می کرد: «اي پدر در آسمان نيايش مرا بشنو» و گروه گروه مردم خود را نیز به دين مهر دعوت مي‌كرد.

از پس این سزار، روميان سال‌هاي بسيار تولد مهر و شب چله را جشن مي‌گرفتند و آن را آغاز سال مي‌دانستند و آن را «ناتاليس انويكتوس»؛ يعني «روز تولد مهرِ شكست ناپذير» مي‌نامیدند و روز ۲۱ ‬دسامبر را به عنوان روز میلاد ميترا (خورشيد) جشن می‌گرفتند. گسترش این جشن‌ها در روم به اندازه‌ای بود که با رسمی شدن دین مسیحیت، كشيشان نتوانستند از برگزاری اين جشن‌ها جلوگيري كنند و در نتیجه، تغییر دین و شباهت‌هایی مانند زاده شدن مهر از دوشيزه باكره‌اي به نام آناهيتا در درون یک غار، باعث شد که روحانیان کلیسا، عيسي را جايگزين مهر و مريم را جايگزين آناهيتا کنند و یلدا را به میلاد حضرت مسیح نسبت و به جشن گرفتن آن شب، صورتی مسیحی دادند.

این جشن تا سده چهارم ميلادي همانند ایرانیان در شب اول دی برگزار می‌شد؛ اما بر اثر اشتباهي كه دانشمندان آنان در محاسبه كبيسه‌ها مرتکب شدند، روز ‪۲۵‬ دسامبر به جاي روز ۲۱ ‬دسامبر روز تولد حضرت عيسي مسيح (ع) دانسته شده و اين روز جشن گرفته شده و آغاز سال قرار گرفت.

سنايي شاعر بلند آوازه ايراني در اشاره به اين تقارن چنين سروده است:

به صاحب دولتي پيوند، اگر نامي همي جويي
كه از پيوند با عيسي، چنان معروف شد يلدا

به جز جشن شب یلدا، نمادهای ایرانی آن نیز به آيين و مراسم مسيحيان در كريسمس راه یافت؛ مثلاً به جای درخت سرو که در شب یلدای ایرانی با دو رشته نوار نقره‌اي و طلايي آراسته می‌شد، درخت كاج را (که به نظر، در آن سرزمین، بیشتر در دسترس یا مقدس‌تر بود) تزيين كرده و همچنان تزئين می‌کنند.

همچنین يلدا از نظر معني معادل كلمه نوئل از ريشه ناتاليس رومي به معني تولد است و نیز گفته می‌شود که لباس و کلاهی که در سال نو میلادی، افرادی به نام بابا نوئل استفاده می‌کنند نیز همان لباس و کلاه موبدان ایرانی است. درباره درخت کریسمس و ستاره بالاي آن هم از منابع رومي نقل شده که پيران و پاکان در اين شب با لباس نو به تپه‌اي رفته و در نیایشی رو به آسمان، از خداوند مي‌خواستند که آن «رهبر بزرگ» (ابرمرد) را براي رستگاري آدميان گسيل دارد و باور داشتند که نشانه زايش آن ناجي، ستاره‌اي است که بالاي کوهي به نام کوه فيروزي ـ با درختاني بسيار زيبا ـ پديدار خواهد شد که این باور ایرانیان، امروزه در تزیین کاج‌های کریسمس با ستاره به کار می‌رود.

No comments: