Tuesday, December 30, 2008

قتل عام پای اینترنت

اگه یه سرچی درباره سرعت اینترنت در ایران و جهان بزنین، خیلی زود متوجه می شین که اوضاع اینترنت و سرعتش در ایران، بدجوری تعطیله (که البته تا حالا همه فهمیدن) حتی کشورهای آفریقایی و همین کردستان عراق هم وضعشون خیلی بهتر از ماست. "خیلی" که میگم نه دو برابر و سه برابر که گاه دهها و صدها برابر ما توی کشورهای دیگه، سرعت اینترنت شونه.

پایین بودن سرعت هم یعنی تلف شدن وقت ملت پای کامپیوتر! یعنی اگه یه صفحه ای قاعدتا باید مثلا 5 ثانیه ای باز بشه ما مجبوریم دو دقیقه بشینیم پای دستگاه و چشم بدوزیم به اون پرچم مایکروسافت که کی استوپ می کنه و این ، یعنی تلف شدن عمر و وقتی که قدیما می گفتن طلاس.

اگه فرض کنیم که هر روز توی این مملکت، 10 میلیون نفر از اینترنت استفاده می کنن و هر کدوم از اونا به خاطر کندی اینترنت فقط یک ربع بیش از حد معمول وقت شون صرف می شه، با یه جمع و تفریق ساده متوجه می شیم که هر روز حدود 285 سال از زندگی مردم تلف می شه. مردمی که اکثرشون جوون و تحصیل کرده هستن و وقتشون از خیلی ها، بیشتر می ارزه.

حالا اگه این رقم رو تقسیم بر 70 -که متوسط عمر تو ایرانه- بکنیم، عدد 4 به دست می یاد. یعنی عمر کامل چهار نفر به خاطر وضع اینترنت در روز گرفته می شد و در سال این رقم می شه حدود 1500 نفر هم ناقابل!

این، معنای همون قتل عامی بود که در اول مطلب بهش اشاره کردم، خودتون تا آخرش رو بخونین... و دیگه این که زیاده عرضی نیست جز آرزوی توفیقات روز افزون برای وزیر ارتباطات که یکی ازجملات قصارشون اینکه که همین سرعت اینترنت برای مملکت ما کافیه

Saturday, December 20, 2008

یلدا


فلسفه یلدا

دقت در معنای یلدا و دلایل نامگذاری دو چله، به گونه‌ای فلسفه یلدا را نشان می‌دهد.
درباره فلسفه شب یلدا و جشن گرفتن آن توضیحات بسیاری نقل شده است. این که «ایرانیان عهد باستان تضاد طبيعت را خوب مى فهميدند؛ تضاد سرما و گرما، روشنى و تاريكى و نيكى و بدى.
اين گونه بود كه براى هر قطب سالارى برگزيدند و يكى را اهريمن و ديگرى را اورمزد ناميدند. در اين ميان، سرما، زاده اهريمن بود و بنابراین، در طولانى‌ترين شب از شب‌هاى سرد سال، گردهم تا صبح در كنار نور و روشنى بيدار مى‌نشستند تا از پليدى اهريمن در امان باشند. در قديم كه آتش، روشنى‌بخش خانه‌ها بود، همگى تا صبح در كنار آتش مى‌نشستند و از خاموش شدن آن جلوگيرى مى‌كردند؛ چرا كه معتقد بودند در خاموشى، ارواح زيانگر به خانه‌ها مى‌تازند.» به باور پيشينيان، در پايان اين شب دراز كه آن را اهريمني و نامبارك مي‌دانستند، عاقبت، تاريكي "شكست" مي‌خورد و روشنايي "پيروز" و خورشيد «زاده» مي‌شود و روزها رو به بلندي مي‌نهد.

این نقل از فلسفه شب نشینی، هر چند با جشن گرفتن آن سازگار نیست، می‌تواند بیانگر توجیهی از لزوم شب‌نشینی و شب‌زنده‌داری در شب یلدا برای عوام باشد؛ زیرا بدیهی است که ایرانیان، با تاریخ درخشان فرهنگ و تمدن که رویدادهای سماوی و نجومی را به دقیق‌ترین شکل ممکن محاسبه می‌کردند (از جمله همین تعیین دقیق آغاز و پایان فصول و تشخیص بلندترین و کوتاه ترین شب و روز سال در قرن‌ها پیش، بدون ابزارهای دقیق امروزی) نمی‌توانستند بر اساس این خرافات سنت‌گذار باشند.

توجیهی دیگر آن است که «در ايران باستان، نوروز آغاز روشنايي و نشانه‌اي از بزرگي‌ و كرامت آفريدگار و يلدا نشاني از تاريكي، سرما و اهريمن است و براي آنكه مردم استيلاي خود را بر اهريمن نشان دهند، يلدا را در جشن و سرور مي‌گذراندند» که این توجیه با جشن سازگار است.

به طور کلی نکات زیر را می‌توان به عنوان عوامل مؤثر بر اهمیت دادن و جشن گرفتن شب یلدا در ایرانیان باستان نام برد:

1- مهربانی: ايرانيان باستان، يلدا را شب تولد ميترا يا الهه مهر مي‌ناميدند و آن را پاس مي‌داشتند؛ از اين رو، در اين شب، هر كسي سعي مي‌كرد مهربان باشد و بر مهرباني ديگران ارج گذارد.

2- شادی: شاد زيستن و با نشاط بودن بخشي از فرهنگ زيستي ايرانيان باستان بود كه اين رويكرد برگرفته از روح زيبا، طبع سليم و ذوق سرشار آنان بود. از آنجا که شب يلدا طولاني‌ترين و تاريك‌ترين شب سال است و تاریکی مظهر اهریمن و پلیدی، ‌مي‌توانست به خاستگاهي براي غمبار بودن و ياس تبديل شود؛ اما ايرانيان با نگاه مثبت به این فرصت و شادي كردن در اين شب، آن را مقهور روح لطيف و زيبا پسند خود كرده‌اند و يلدا را به يكي از زيباترين شب‌هاي سال تبديل نموده‌اند.

3- اميد به زندگي: سختکوشی و امید به زندگی از ديرباز در فرهنگ ايراني جايگاهي ويژه داشت و لذا روح سرشار از نشاط ايرانيان، هميشه به دنبال آن بود كه از شرایط سخت زندگی به در آمده و به زندگی همراه با سلامت، تندرستی و شادي ادامه دهد و در شب يلدا که سياهي، تباهي و ناراستي مستولی است، امید به روشنایی، بهزیستن و راستی که به زودی خواهد آمد، طلیعه آغاز دوباره زندگی است.


جهانی شدن یلدا

همان گونه که اشاره شد، محاسبه دقیق روزهای سال و تعیین شب یلدا و جشن گرفتن آن برخاسته از نبوغ ایرانیان باستان و پیشرفت تمدن آنان بود.
این رونق فرهنگی و تمدنی که با عظمت سیاسی و جغرافیایی نیز همراه بود، از همان زمان از سوی دیگر ملل دنیا تقلید یا اقتباس می‌شد و به همین دلیل بسياري از سرزمين‌هاي كهن، در تقلید از جشن یلدا یا خرم روز ایرانیان، به شگون و ميمنت رهايي خورشيد از چنگ شب‌هاي اهريمني و زايش خورشيد، آغاز دي را شروع سال خود قرار داده‌اند که با توجه به گسترش عمیق این آیین در کشورهای مختلف مسیحی، اشاره به نحوه ورود آیین‌های یلدا، به امپراتوري روم و دين مسیحیت خواندني خواهد بود.

هر چند رومیان با امپراتوری ایران سرِ جنگ داشتند، مهرپرستي از مرزهاي ايران فراتر رفت و از طريق مانويان و نوافلاطونيان مشرق زمين، در قلمرو آنان گسترش یافت و حتی سزاران روم نیز به آن گرويدند.

«يوليانوس» يا «ژوليان» يكي از سزاران رومي با گرویدن به آیین مهر و پدر نامیدن خدا، این چنین نیایش می کرد: «اي پدر در آسمان نيايش مرا بشنو» و گروه گروه مردم خود را نیز به دين مهر دعوت مي‌كرد.

از پس این سزار، روميان سال‌هاي بسيار تولد مهر و شب چله را جشن مي‌گرفتند و آن را آغاز سال مي‌دانستند و آن را «ناتاليس انويكتوس»؛ يعني «روز تولد مهرِ شكست ناپذير» مي‌نامیدند و روز ۲۱ ‬دسامبر را به عنوان روز میلاد ميترا (خورشيد) جشن می‌گرفتند. گسترش این جشن‌ها در روم به اندازه‌ای بود که با رسمی شدن دین مسیحیت، كشيشان نتوانستند از برگزاری اين جشن‌ها جلوگيري كنند و در نتیجه، تغییر دین و شباهت‌هایی مانند زاده شدن مهر از دوشيزه باكره‌اي به نام آناهيتا در درون یک غار، باعث شد که روحانیان کلیسا، عيسي را جايگزين مهر و مريم را جايگزين آناهيتا کنند و یلدا را به میلاد حضرت مسیح نسبت و به جشن گرفتن آن شب، صورتی مسیحی دادند.

این جشن تا سده چهارم ميلادي همانند ایرانیان در شب اول دی برگزار می‌شد؛ اما بر اثر اشتباهي كه دانشمندان آنان در محاسبه كبيسه‌ها مرتکب شدند، روز ‪۲۵‬ دسامبر به جاي روز ۲۱ ‬دسامبر روز تولد حضرت عيسي مسيح (ع) دانسته شده و اين روز جشن گرفته شده و آغاز سال قرار گرفت.

سنايي شاعر بلند آوازه ايراني در اشاره به اين تقارن چنين سروده است:

به صاحب دولتي پيوند، اگر نامي همي جويي
كه از پيوند با عيسي، چنان معروف شد يلدا

به جز جشن شب یلدا، نمادهای ایرانی آن نیز به آيين و مراسم مسيحيان در كريسمس راه یافت؛ مثلاً به جای درخت سرو که در شب یلدای ایرانی با دو رشته نوار نقره‌اي و طلايي آراسته می‌شد، درخت كاج را (که به نظر، در آن سرزمین، بیشتر در دسترس یا مقدس‌تر بود) تزيين كرده و همچنان تزئين می‌کنند.

همچنین يلدا از نظر معني معادل كلمه نوئل از ريشه ناتاليس رومي به معني تولد است و نیز گفته می‌شود که لباس و کلاهی که در سال نو میلادی، افرادی به نام بابا نوئل استفاده می‌کنند نیز همان لباس و کلاه موبدان ایرانی است. درباره درخت کریسمس و ستاره بالاي آن هم از منابع رومي نقل شده که پيران و پاکان در اين شب با لباس نو به تپه‌اي رفته و در نیایشی رو به آسمان، از خداوند مي‌خواستند که آن «رهبر بزرگ» (ابرمرد) را براي رستگاري آدميان گسيل دارد و باور داشتند که نشانه زايش آن ناجي، ستاره‌اي است که بالاي کوهي به نام کوه فيروزي ـ با درختاني بسيار زيبا ـ پديدار خواهد شد که این باور ایرانیان، امروزه در تزیین کاج‌های کریسمس با ستاره به کار می‌رود.

Tuesday, December 16, 2008

زندگی سالم

بر اساس تحقیقاتی که در دانشگاه میشیگان صورت گرفته یک زندگی سالم به چهار امر مهم بستگی دارد:



عدم استعمال دخانیات

پایین نگه داشتن وزن.

تغذیه‌ی مناسب.

ورزش


جالب است بدانید از بین ۱۵۳۰۰۰ نفر مورد بررسی قرار گرفته شده فقط ۳٪ همه‌ی چهار مورد بالا را رعایت می‌کردند.

اکثر مردم وقتی وارد زندگی بزرگسالی می‌شوند به دلیل مشغله های مختلف دچار عادت های بد و ناسالم می‌شوند. همه‌ی ما بار ها و بارها مقالاتی مثل همین را خوانده‌ایم و تصمیم گرفته‌ایم آنها را عملی کنیم ولی نکرده‌ایم.
ولی اگر هرگز شروع نکنیم مطمئن باشید ضرر بزرگی خواهیم کرد و بعد ها افسوس خواهیم خورد. چون زمان و سلامتی و جوانی دیگر هرگز باز نخواهند گشت.
آیا عاقلانه تر نیست با کمی غلبه بر احساس تنبلی چندین سال زندگی شادتر و سالم‌تری برای خود بسازیم؟



در زیر ۴۰ کار مفید برای سلامتی آورده شده که انجام دادن آنها حداکثر ده دقیقه طول خواهند کشید ، فکر می‌کنم برای شروع یک

زندگی سالم خوب باشد:

۱- مسواک بزنید.

۲- ۱۵ تا بشین پاشو بروید.

۳- صاف بنشینید.

۴- یک سیب بخورید.

۵- سرخط های مربوط به سلامتی روزنامه ها را بخوانید.

۶- بایستید و کمی به بدنتان کش و قوس بدهید.

۷- ۱۰ بار وزن را از طرفین روی یکی از پاهایتان بیاندازید.

۸- یک لیوان آب بنوشید.

۹- لبخند بزنید.

۱۰- یک نقل قول خوب و روحیه بخش برای دوستانتان ارسال کنید.

۱۱- یک نفس عمیق بکشید.

۱۲- ده دقیقه زودتر از خواب بیدار شوید.

۱۳- کمربندتان را ببندید.

۱۴- دست هایتان را بشویید.

۱۵- به مادرتان تلفن کنید.

۱۶- یک دستور غذای خوب و سالم را به دوستانتان بدهید.

۱۷- خودکاری که نمی‌نویسد را دور بیاندازید.

۱۸- هنگام آگهی های بازرگانی تلویزیون ۱۰ تا شنا بروید.

۱۹- کمی فلفل به سالادتان اضافه کنید.

۲۰- کنترل تلویزیون را کمی دور بگذارید تا برای عوض کردن کانال بلند شوید.

۲۱- پنجره‌ای را باز کنید.

۲۲- نظری در یک وبلاگ بنویسید.

۲۳- فرزندانتان را بغل کنید.

۲۴- کمی کرم مرطوب کننده و ویتامینه به دستانتان بزنید.

۲۵- از کسی که لیاقتش را دارد تشکر کنید.

۲۶- لباس هایتان را برای فردا آماده کنید.

۲۷- یک بار به جای چای قهوه بنوشید.

۲۸- کلید هایتان را یک جای مشخص قرار دهید.

۲۹- نامه یا ایمیلی دوستانه برای یکی از دوستانتان بفرستید.

۳۰- به یک موسیقی آرامش بخش گوش دهید و ذهنتان را آزاد کنید.

۳۱- ۱۰ دقیقه استراحت کنید.

۳۲- میز کار و صفحه‌ی نمایشگرتان را تمیز کنید.

۳۳- پنج دقیقه Free Rice بازی کنید.

۳۴- یکی از دوستان خوبتان را برای یک شام سالم دعوت کنید.

۳۵- یک خوردنی برای فقیری تهیه کنید و به او بدهید.

۳۶- چشمانتان را ببندید و فکر کنید چه چیزهای خوبی در زندگی دارید.

۳۷- این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید.

۳۸- دست و صورتتان را بشویید و ۳ دقیقه از پنجره به دوردست نگاه کنید. (برای چشم مفید است.)

۳۹- برای پرنده ها دانه بریزید.

۴۰- یکی از کار های بالا را همین حالا انجام دهید!

کار های بالا هر کدام به نحوی مفید هستند و باعث سلامتی جسمی ، اجتماعی ، روانی و… می‌شوند. انجام دادن هر کدام از آنها حداکثر ۱۰ دقیقه طول خواهد کشید. پس تنبلی را کنار بگذارید و همین الان چند تا را انتخاب کرده و انجام دهید مثلآ ابتدا لبخند بزنید سپس یک لیوان آب بنوشید سپس یک سیب را در حالی که از پنجره به بیرون نگاه می‌کنید بخورید.

Monday, December 15, 2008

مشكلات



هريك از مشكلات ما به منزله سنگي است كه مي توانيم از آن به عنوان پله اي براي بالا آمدن استفاده كنيم

روزي اسب كشاورزي داخل چاه افتاد . حيوان بيچاره ساعت ها به طور ترحم انگيزي ناله مي كرد.
بالاخره كشاورز فكري به ذهنش رسيد . او پيش خود فكر كرد كه اسب خيلي پير شده و چاه هم در هر صورت بايد پر شود . او همسايه ها را صدا زد و از آنها درخواست كمك كرد . آن ها با بيل در چاه سنگ و گل ريختند.
اسب ابتدا كمي ناله كرد ، اما پس از مدتي ساكت شد و اين سكوت او به شدت همه را متعجب كرد . آنها باز هم روي او گل ريختند . كشاورز نگاهي به داخل چاه انداخت و ناگهان صحنه اي ديد كه او را به شدت متحير كرد.
با هر تكه گل كه روي سر اسب ريخته مي شد اسب تكاني به خود مي داد ، گل را پا يين مي ريخت و يك قدم بالا مي آمد همين طور كه روي او گل مي ريختند ناگهان اسب به لبه چاه رسيد و بيرون آمد .

زندگي در حال ريختن گل و لاي برروي شماست . تنها راه رها يي اين است كه آنها را كنار بزنيد و يك قدم بالا بياييد. هريك از مشكلات ما به منزله سنگي است كه مي توانيم از آن به عنوان پله اي براي بالا آمدن استفاده كنيم با اين روش مي توانيم از درون عميقترين چاه ها بيرون بياييم

Wednesday, December 03, 2008

L o v e

sineam ayne ast
ba ghobari az gham

to be labkhandi az in ayne bezday ghobar

ashiyane tohiye daste mara

morghe dastane to por misazad

ah magzar ke morghane sepide dastat

daste por mehre mara sardo tohi bogzarad.....

Tuesday, December 02, 2008

حافظه فوق العاده

طبق مصاحبه انجام شده توسط محققان استرالیایی و انجام تست مربوط به حافظه بلند مدت و کوتاه مدت، از افرادی که امتیاز بالاتری داشتند، راجع به روش و سبک زندگی آنها پرسش شد



عمده ترین عادت های این افراد به قرار زیر بوده است

تماشای تلویزیون برای مدت کمتر از یک ساعت در روز
عدم مصرف نوشیدنی های الکلی
نوشیدن چای و قهوه
مطالعه روزنامه
خواندن داستان
خوردن ماهی
حل جدول



به وال‌استریت خوش آمدید

اگر در درک شرایط فعلی اقتصادی جهان مشکل دارید، ممکن است داستان زیر به
شما کمک کند

روزی روزگاری در روستایی در هند؛ مردی به روستایی‌ها اعلام
کرد که برای خرید هر میمون ۱۰ دلار به آنها پول خواهد داد. روستایی‌ها هم
که دیدند اطراف‌شان پر است از میمون؛ به جنگل رفتند و شروع به گرفتن‌شان
کردند و مرد هم هزاران میمون به قیمت ۱۰ دلار از آنها خرید ولی با کم شدن
تعداد میمون‌ها روستایی‌ها دست از تلاش کشیدند. به همین خاطر مرد این‌بار
پیشنهاد داد برای هر میمون به آنها ۲۰ دلار خواهد پرداخت. با این شرایط
روستایی‌ها فعالیت خود را از سر گرفتند. پس از مدتی موجودی باز هم کمتر و
کمتر شد تا روستایی‌ان دست از کار کشیدند و برای کشاورزی سراغ
کشتزارهای‌شان رفتند. این بار پیشنهاد به ۲۵ دلار رسید و در نتیجه تعداد
میمون‌ها آن‌قدر کم شد که به سختی می‌شد میمونی برای گرفتن پیدا کرد.
این‌بار نیز مرد تاجر ادعا کرد که برای خرید هر میمون ۵۰ دلار خواهد داد
ولی چون برای کاری باید به شهر می‌رفت کارها را به شاگردش محول کرد تا از
طرف او میمون‌ها را بخرد. در غیاب تاجر، شاگرد به روستایی‌ها گفت: «این
همه میمون در قفس را ببینید! من آنها را به ۳۵ دلار به شما خواهم فروخت
تا شما پس از بازگشت مرد آنها را به ۵۰ دلار به او بفروشید.» روستایی‌ها
که [احتمالا مثل شما] وسوسه شده بودند پول‌های‌شان را روی هم گذاشتند و
تمام میمون‌ها را خریدند... البته از آن به بعد دیگر کسی مرد تاجر و
شاگردش را ندید و تنها روستایی‌ها ماندند و یک دنیا میمون