رسیدن به هر هدفى همیشه مستلزم قبول خطر است . ممكن است کسی بگوید: « نه، من ریسك نمىكنم ، من جانب احتیاط را رها نمىكنم» . اما چنین شخصی نمی داند تا احتیاط را كنار نگذارد به هدف نمىرسد . هدف همیشه در جاى خود بوده است و بر این سیاره قانونى حاكم است كه رسیدن به پاداش را به بهاى قبول خطر تضمین مىكند و جز این راه، راه دیگرى وجود ندارد
ما اغلب زندگى را با نگرشى مثبتبه خطر كردن آغاز مىكنیم . در كودكى طاقت چشم پوشى از ماجرا جویىهاى تازه را نداریم به همین خاطر است كه مادرها همیشه فرزندان خردسال خود را بالاى نردبان و وسط بزرگ راه و سرپشتبام و در حال كشیدن دم اسب و . . . پیدا مىكنند . یك بچه شاد سالم مثل یك بزرگسال شاد سالم عاشق كنكاش و وسعتبخشیدن به خویشتن است . وقتى اولین قدمهاى بىثبات خود را برمىداریم، وقتى تسلط بر هنر راه رفتن را آغاز مىكنیم، خود را به مخاطره مىاندازیم و به آن عشق مىورزیم
اما جایى در فاصله میان دو سالگى و بیست و دو سالگى، بسیارى از ما به تغییر بارزى در این نگرش تن در مىدهیم و طرفدار پروپا قرص نظریه «سالم و امن زیستن» مىشویم . بعضی شبهاى خود را پاى تلویزیون به تماشاى حركات تهورآمیز و مسحور كننده سوپر قهرمانان كارتونى و كمدىهاى بزن و بكوب مىگذرانیم در حالى كه زندگى خود ما در گذر سالهاى پىدرپى كسالت روبه زوال مىگذارد .
چاشنى زندگى دست زدن به كارهاى تازه و خلق تازهها از جوهر خویشتن است . جستوجوى بیش از حد ، امنیت و بىخطرى نیروى حیات را خفه مىكند
برندگان بیشتر از بازندگان مىبازند اما آن قدر بازى مىكنند كه بر تعداد بردهایشان افزوده مىشود و ما همیشه آنها را به خاطر پیروزىهایشان به یاد مىآوریم.
در واقع جهان پیوسته ما را تشویق به وسعتیافتن، صعود كردن و متمایز بودن مىكند . براى به دست آ وردن هر چیز باید خطرات آن را هم پذیرفت . براى آن كه راه رفتن را یاد بگیریم باید خطر زمین خوردن و صدمه دیدن را بپذیریم، براىثروتمند شدن باید خطر ورشكستگى را هم پذیرفت و كسانى بیشترین پولها را مىسازند كه بیش از دیگران قبول خطر مىكنند . براى آن كه شانس بردن یك مسابقه تنیس را داشته باشیم، باید با احتمال باختن آن هم مواجه شویم .
برندگان بیشتر از بازندگان ریسك مىكنند و به همین خاطر است كه بیشتر مىبرند . در واقع برندگان بیشتر از بازندگان مىبازند اما آن قدر بازى مىكنند كه بر تعداد بردهایشان افزوده مىشود و ما همیشه آنها را به خاطر پیروزىهایشان به یاد مىآوریم نه به خاطر شكستهایشان . ما ادیسون را به خاطر آن لامپ برقى كه درست عمل كرد به یاد مىآوریم نه به خاطر هزاران لامپ دیگرى كه به نتیجه نرسید
چاشنى زندگى دست زدن به كارهاى تازه و خلق تازهها از جوهر خویشتن است
خلاصه كلام
ما حق انتخاب داریم، انتخاب میان زندگى واقعى یا زیستن نباتى . انتخاب شغل یك ریسك است، عبور از خیابان هم یك ریسك است، شروع یك كسب، آغاز یك رابطه و تشكیل خانواده هم ریسك است، حتى غذا خوردن در رستوران هم ریسك است و خلاصه این كه زندگى یك ریسك است، پس بیایید خطر كنیم و شاهد ثمرات آن باشیم
No comments:
Post a Comment