Saturday, April 30, 2005

ارتباطات ما

مى گويند، شنيده ايم و قبول داريم، «كه آدم به روى باز، جايى مى رود، نه به در باز.»اگر مهمان خانه اى شويم كه صاحب آن با هزار و يك مدل تعارف (آفتاب از كدام طرف درآمده، راه گم كردى و...) بگويد كه از حضور ما در آنجا خوشحال است، ولى حركات چهره و دست و پايش حرفى ديگر بزند، هرگز راضى نخواهيم بود.

بسيارى از مردم از تأثير ارتباط غير كلامى در روابط اجتماعى خود غافل هستند و تصور مى كنند تنها با استفاده از كلمات و جملات زيبا، مؤدبانه و دوستانه مى توانند حقيقت درون خود را پنهان كنند. حال آنكه بيش از ۵۰درصد از آنچه در درون من و شما مى گذرد را مى توان از طريق ارتباطات غير كلامى كشف كرد.
«زبان گفتارى» نه تنها با «زبان نوشتارى» تفاوت دارد، بلكه الفبايى كه در حركات بدنى از آن استفاده مى كنيم، نشانه هاى رنگارنگى است كه مانند علائم موجود در تلگرام، سيگنالهاى راديويى و زبان ناشنوايان معنا و مفهوم خاصى دارند.
* الفباى ارتباطات غير كلامى۱- ارتباط چشمى: پذيرش يا عدم پذيرش سايرين معمولاً از طريق ارتباط و تماس چشمى حاصل مى شود، يك معلم يا سخنران معمولاً به كسى توجه دارد كه در حين صحبت او نگاهش به جاى ديگر نباشد. براى شروع هر نوع بحث، مذاكره و صحبت از چشم هايمان كمك مى گيريم و به جرأت مى توان گفت ارتباط بين دو فرد بدون ارتباط چشمى، فضا را سرد و بى روح مى كند و حتى اگر سراپا گوش باشيم، چون چشم را به كار نگرفته ايم، گوينده را ناراحت و رنجيده خاطر مى كنيم، درست مانند آقايى كه در هنگام صحبت گرم و سراسر هيجان همسرش سراپا گوش است، اما چشم خود را مشغول مطالعه روزنامه كرده است! و بايد منتظر عواقب اين حركت باشد!* بهتر است در حركات چشم به ترجمه و تفسير هر نوع نگاه توجه كنيد.- نگاه كردن به گوينده: علاقه مندى به صحبتهاى او را نشان مى دهد.- چشمهاى خندان! = احساس آرامش در شنونده.- خيره و بدون حركت نگاه كردن = حضور جسم بدون حضور روح در مكان، حواس پرتى.- نگاه به روبرو، آسايش و آرامش زياد از حضور در آن فضا.
۲- حركات دستها، پس از چشم، دست ما در ايجاد ارتباط نقش مهمى دارند. ارتباطى تنگاتنگ بين مغز و دست (انديشه و كردار) وجود دارد. تحقيقات نشان مى دهد همه ما در هنگام حرف زدن از دستهايمان كمك مى گيريم و نمى توان كسى را پيدا كرد كه بيش از ۱۵ ثانيه در حين صحبت كردن، به انگشتان و كف دست استراحت دهد.و شايد جالب باشد بدانيد كه روزگارى حكم مرگ يا زندگى گلادياتورها با پايين و بالا شدن انگشت شست (بدون هيچ كلامى) صادر مى شد و يا در صنعت هوانوردى بالا بردن انگشت شست يعنى اجازه پرواز و يا...پس بد نيست كمى هم در مورد دستها و حركات آنها بدانيم.- اگر شخصى در حين صحبت با شما انگشت شست را در ميان ساير انگشتان پنهان كرد، از موضوعى نگران است يا در واقع سعى دارد خود را پنهان كند.- ديدن دست باز شخصى كه صحبت مى كند، ۲ برابر حس اعتماد، دوستى و مهربانى و خيرخواهى را در مقايسه با ديدن پشت دست ايجاد مى كند.- نشان دادن روى دست در حين صحبت، به معناى ترديد در صحبت و يا پنهان كردن مطلبى است و معمولاً چنين شخصى، شريك تجارى خوبى نيست.- و كسى كه دست باز خود را به طرف جلو حركت مى دهد و سخن مى گويد، مى خواهد خود را از شر موضوعى خلاص كند:در طى جنگ ويتنام «نيكسون» در يك مصاحبه تلويزيونى سعى داشت جوانان مخالف را آرام كند و قولهاى بزرگى مى داد. او درحالى كه مى گفت: «من به شما قول مى دهم خواسته هايتان را عملى كنم» دائماً دستهايش را به طرف جلو فشار مى داد!!- فشار دادن كف دستها به هم و قفل كردن انگشتان روى هم يك نوع حالت تدافعى است.- اما نگاه داشتن دستها روى هم به شكل هرم نشانه آمادگى براى موافقت است.- ماليدن دستها به هم مى تواند معانى مختلفى داشته باشد، از جمله آنكه با گوينده به اشتراك و اتفاق نظر رسيده ايم.
۳- دهان: فشار دادن لبها به يكديگر به معناى عدم موافقت و نشانى از بى علاقگى شخص به صحبت كردن است.- گاز گرفتن لبها: عدم اعتماد به نفس، دستپاچگى و خجالت.۴- تماس دست با ساير نقاط بدن و يا اشياء:- دست به سينه بودن: احتياط، هوشيارى، نوعى حالت تدافعى و شايد هم فرار از سرما.- چانه را روى كف دست گذاشتن: عدم قبول شخص مقابل.- به آرامى برداشتن عينك از چشم و با دقت پاك كردن آن: شخص مى خواهد پيش از موافقت يا مخالفت با گوينده كمى فكر كند.- بازى كردن با برآمدگى بينى، توجه و فكر عميق.- لمس يا مالش بينى: نشانه اى از شك و در مجموع نوعى واكنش منفى.- ماليدن اطراف چشم: ارزيابى يك پاسخ.- جمع كردن شانه ها: فرو نشاندن يك خشم درونى.- با نوك انگشتان به جايى كوبيدن و صدا درآوردن: پريشانى، خستگى و نوعى نگرانى.- ماليدن يقه لباس يا گردنبند و بازى كردن با آن: نوعى نا امنى.- ماليدن و لمس كردن پشت گردن: قرارگرفتن در شرايطى ناخوشايند.- نگاه داشتن سر با گرفتن بينى بين انگشت نشانه و شست: خستگى.- كشيدن نرمه گوش با انگشت شست و سبابه: ادامه تمركز بر روى مطلب مورد نظر....
بر گرفته از جوان .ايران

Tuesday, April 26, 2005

succed

با تو مى گويم


• چهارگام براى دستيابى به هدف: طراحى، آمادگى، عمل و مداومت






.ويليام وارد

Monday, April 25, 2005


Huble-2
Nima!

huble-1
Nima!

space-2
Nima!

space
Nima!

Sunday, April 24, 2005

new technology(digital) changing publish life! _ (persian)

رقابت ميان رسانه‌ها چنان شدت يافته است كه رفته رفته همگي آنان، به جز اينترنت، بينندگان و خوانندگان خود را از دست مي‌دهند.
استاد تئوري ارتباطات در دانشگاه‌هاي پاريس با بيان اين مطلب مي‌گويد: سير نزولي تيراژ مطبوعات اكنون دامنگير روزنامه‌هاي مرجع هم شده است و در نقاط مختلف جهان، روزنامه‌ها يكي پس از ديگر تعطيل مي‌شوند.
"ايناسيو رامونه" در مقاله خود كه در نشريه‌لوموند ديپلماتيك از بحران در رسانه‌ها مي‌نويسد، ركود را دامنگير آژانس‌هاي خبري كه منبع روزنامه‌ها هستند عنوان كرده و مي‌افزايد: به طوري كه مهمترين آنان، خبرگزاري رويتر، اخيرا حذف شغل ‪ ۴۵۰۰‬نفر از كاركنان خود را اعلام كرد.
به گفته وي عوامل بروني اين بحران كاملا آشكارند كه نخست مي‌توان به هجوم ويرانساز روزنامه‌هاي رايگان اشاره كرد، آنان سيل تبليغاتي قابل توجهي را به خود جذب مي‌كنند و آگهي‌كنندگان كاري ندارند كه خواننده براي روزنامه‌اش پول مي‌پردازد يا نه.
در اين مقاله آمده است كه از عوامل بيروني ديگر مي‌توان به اينترنت اشاره كرد كه همچنان به توسعه شگفت انگيز خود ادامه مي‌دهد.
رامونه ادامه مي‌دهد: پديده ديگر، وبلاگ، مظهر تمام عيار فرهنگ اينترنتي است و توفيق بلاگ‌ها چنان است كه اكنون در غالب روزنامه‌هاي آن لاين به چشم مي‌خورند.
وي مي‌گويد: شيوه ارتباطي سريع، مختصر، مفيد و ارزان قيمت، استفاده از تلفن همراه است كه از عوامل ديگر بحران رسانه‌ها به شمار مي‌رود.
وي يادآور مي‌شود: شركت "تايمز اينترنت" شاخه اينترنتي روزنامه "تايمز آف اينديا"، هر ماه بيش از ‪ ۳۰‬ميليون خبر را به شكل ‪Message Service‬ ‪ Short‬به تلفن‌هاي همراه مشتركين خود مي‌فرستد.
اين استاد تئوري ارتباطات در دانشگاه‌هاي پاريس در مقاله خود اظهار داشته كه تصاحب روز افزون روزنامه‌ها توسط گروه‌هاي صنعتي از جمله اختلالاتي است كه خوانندگان را آلت دست قرار داده و سرانجام به دام مي‌اندازد كه اين موضوع در اينترنت ابعاد وسيعتري دارد.
بدين ترتيب براي مثال سايت ‪ ،Forbes.com‬متعلق به "فوربس" مجله اقتصادي چاپ آمريكا، از طريق تداخل مستقيم لينك‌هاي تبليغاتي در درون محتواي مقالات، روش تازه‌اي در تبليغ به كار مي‌گيرد.
آگهي‌كنندگان كلمات كليدي را خريداري مي‌كنند و زماني كه " ماوس" خوانندگان اينترنتي از روي آن كلمات مخصوص رد مي‌شود، يك "پاپ- آپ" محتوي پيام تبليغاتي ظاهر مي‌شود.
روزنامه نگاران از كلمات كليدي خريداري شده توسط آگهي‌كنندگان باخبر نيستند اما برخي نگرانند كه در آينده از آنان درخواست شود كه مقالات خود را با استفاده از كلمات خاصي بنويسند كه بتوانند منافع كلاني براي شركت مطبوعاتي به همراه بياورند.
وي سپس به رسوايي‌هاي رسانه‌اي در آمريكا و فرانسه مي‌پردازد و مي گويد: "ژورناليسم انتقادي رفته رفته جاي خود را به ژورناليسم مصلحتي مي دهد و حتي اين پرسش مطرح مي‌شود كه آيا در عصر جهاني‌سازي و ابرگروه‌هاي رسانه‌اي مفهوم مطبوعات آزاد در شرف زوال نيست."

from,IRNA

Nima!

Saturday, April 23, 2005

Hello!

the first page , the first date and the first line of Life is created.let you find people and blogs that share your interests. And your profile lets people find you (but only if you want to be found).