Sunday, April 25, 2010

استاد باهوش

چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند يک هفته قبل از امتحان
پايان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر ديگر حسابی به
خوشگذرانی پرداختند. اما وقتی به شهر خود برگشتند متوجه شدند که در مورد
تاريخ امتحان اشتباه کرده­اند و به جای سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بوده
است. بنابراين تصميم گرفتند استاد خود را پيدا کنند وعلت جا ماندن از
امتحان را برای او توضيح دهند. آنها به استاد گفتند: ما به شهر ديگری
رفته بوديم که در راه برگشت لاستيک خودرومان پنچر شد و از آنجاييکه زاپاس
نداشتيم تا مدت زمان
طولانی نتوانستيم کسی را گير بياوريم و از او کمک بگيريم، به همين دليل
دوشنبه دير وقت به خانه رسيديم.
استاد فکری کرد و پذيرفت که آنها روز بعد بيايند و امتحان بدهند.
چهار دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد آنها را به چهار اتاق
جداگانه فرستاد و به هر يک ورقه امتحانی را داد و از آنها خواست که شروع
کنند..... آنها به اولين مسأله نگاه کردند که 5 نمره داشت. سوال خيلی
آسان بود و به راحتی به آن پاسخ دادند..... سپس ورقه را برگرداندند تا به
سوال 95 امتيازی پشت ورقه پاسخ بدهند که سوال اين بود:
کدام لاستيک پنچر شده بود....؟

Tuesday, April 20, 2010

Upper Limit


درمتن زیر نتیجه آزمایش های ایجاد محدودیت برای برخی موجودات زنده عنوان شده، بسیار جالب است ، حتما بخوانید، براستی آنچه تا کنون درباره ناتوانی های ما به ما گفته شده چه تاثیر عمیق و پنهانی بر ما ذهن ما دارد:

نتیجه آزمایشات بر حيوانات به سادگی به ما نشان می دهند که چطور محدوديتهای ذهنی تحميل شده از طرف محیط بر ما تاثیر می گذارد. آزمایشات انجام شده بر کک، فيل و دلفين مثال خوبی هستند:

کک‌ها حيوانات کوچک جالبي هستند آنها گاز می گيرند و خيلي خوب می پرند آنها به نسبت قدشان قهرمان پرش ارتفاع هستند .اگر يک کک را در ظرفی قرار دهيم از آن بيرون می پرد . پس از مدتي روی ظرف را سرپوش مي گذاريم تا ببينيم چه اتفاقی رخ مي دهد .

کک می پرد و سرش به در ظرف می خورد و پايين می افتد . دوباره می پرد و همان اتفاق مي افتد! اين کار مدتی تکرار میکند . سر انجام در ظرف را بر می داريم و کک دوباره می پرد ولی فقط تا همان ارتفاع! سرپوش برداشته شده درست است و محدوديت فيزيکي رفع شده است ولی کک فکر می کند اين محدوديت همچنان ادامه دارد!

فيل‌ها را مي توان با محدوديت ذهني کنترل کرد . پاي فيلهای سيرک را در مواقعي که نمايش نمي دهند می بندند . بچه فيلها را با طنابهای بلند و فيلهای بزرگ را با طنابهای کوتاه به نظر مي آيد که بايد بر عکس باشد زيرا فيلهای پرقدرت به سادگی می توانند ميخ طنابها را از زمين بيرون بکشند ولی اين کار را نمي کنند !

علت اين است که آنها در بچگی طنابهای بلند را کشيده اند و سعی کرده اند خود را خلاص کنند و سرانجام روزی تسليم شده دست از اين کار کشيده اند!
از آن پس آنها تا انتهای طناب می روند و مي ايستند آنها اين محدوديت را پذيرفته اند.

دکتر ادن رايل يک فيلم آموزشی در مورد محدوديتهای تحميلي تهيه کرده است . نام اين فيلم "می‌توانيد بر خود غلبه کنيد " است

در اين فيلم يک نوع دلفين در تانک بزرگي از آب قرار مي گيرد نوعي ماهی که غذای مورد علاقه دلفين است نيز در تانک ريخته مي شود . دلفين به سرعت ماهيها را مي خورد . دلفين که گرسنه مي شود تعدادي ماهي ديگر داخل تانک قرار ميگيرند ولي اين بار در ظروف شيشه اي دلفين به سمت آنها مي آيد ولي هر بار پس از برخورد با محافظ شيشه اي به عقب رانده مي شود پس از مدتي دلفين از حمله دست مي کشد و وجود ماهيها را نديده مي گيرد . محافظ شيشه اي برداشته مي شود و ماهيها در داخل تانک به حرکت در مي آيند آيا مي دانيد چه اتفاقي مي افتد ؟ دلفين از گرسنگي مي ميرد غذاي مورد علاقه او در اطرافش فراوان است ولي محدوديتي که دلفين پذيرفته است او را از گرسنگي مي کشد .

از آنجا که نحوه ی عملکرد مغز جانوران از این نظر بسیار شبیه به هم است ما می توانيم از اين آزمايشات بفهمیم که ما هم محدوديت هايی را می پذيريم که واقعی نيستند. به ما می گويند يا ما به خود می گوييم نمي توان فلان کار را انجام داد و اين برای ما يک واقعيت می شود محدوديتهای ذهنی به محدوديتهای واقعی تبديل می شوند و به همان محکمی!

باید این سوال مهم را از خود بپرسیم که چه مقدار از آنچه ما واقعيت می پنداريم، واقعيت نيست بلکه پذيرش ماست؟

Quotas


معیار واقعی بودن تصمیم، آن است که دست به عمل بزنیم. آنتونی رابینز

اجازه نده ترس تو را فلج سازد. مارک فیشر

افرادی که از ریسک کردن میترسند، به جایی نمیرسند. مارک فیشر

نشاط، آزادی مطلق است. تو حرکت به بالا را آغاز میکنی؛ نشاط به تو بال می دهد تا با آن پرواز کنی. اشو

منشا همه بیماریها در فکر است. ژوزف مورفی

رحمت خداوند ممکن است تاخیر داشته باشد اما حتمی است. آنتونی رابینز

چنانچه نیک اندیش باشید خیر و خوشی به دنبالش خواهد آمد. ژوزف مورفی

افراد موفق هیچ وقت اجازه نمیدهند که شرایط آزارشان دهد. مارک فیشر

افرادی که زمان را در انتظار شرایط عالی از دست میدهند هرگز موفق نمیشوند. مارک فیشر

اعمال ثابت ما سرنوشت ما را تعیین میکند. آنتونی رابیتز

تولد و مرگ اجتناب ناپذیرند، فاصله این دو را زندگی كنیم. سانتابان

هنگامی که تخیلات و منطق در ضدیت با هم قرار بگیرند، تخیلات پیروز میشوند. مارک فیشر

وقتی که هدف روشنی داشته باشیم احساس روشنی به ما دست میدهد. آنتونی رابینز

ترس را از خود بران و با خود بگو من با نیروی شعور خود قدرت انجام هر کاری را دارم. ژوزف مورفی

هر واقعه ای در آغاز به صورت رویا است. کارل سندبرگ

هر کس از قدرت انتخاب برخوردار است پس سلامتی و شادی را انتخاب کند. ژوزف مورفی

قانون زندگی، قانون باور است. ژوزف مورفی

اعتقادات ما اعمال افکار و احساسات ما را شکل میدهد. آنتونی رابینز

با هر تصمیمی تغییری تازه در زندگی آغاز میکنید. آنتونی رابینز

برای شروع باید باور داشته باشی که میتوانی، سپس با اشتیاق شروع کنی. مارک فیشر

اگر نمیدانی به کجا میروی به هیچ کجا نخواهی رسید. مارک فیشر

سعی نكنیم بهتر یا بدتر از دیگران باشیم، بكوشیم نسبت به خودمان بهترین باشیم. ماركوس گداویر

نبوغ در سادگی نهفته است. مونزارت

این روشنی هدف است که به شما نیرو میبخشد. آنتونی رابینز

در زندگی شکست وجود ندارد بلکه فقط نتیجه موجود است. آنتونی رابینز

تمام کسانی که ثروتمند شده اند باور داشته اند که میتوانند ثروتمند شوند. مارک فیشر

باور به طور خود بخود به اجرا در می آید. ژوزف مورفی

نه موفقیت و نه شکست یک شبه ایجاد نمیشود. آنتونی رابینز

به ضمیر باطن خود به صورت یک هوش زنده و یک یار موافق بنگرید. ژوزف مورفی

ترس باعث میشود تا بسیاری از مردم به رویاهایشان نرسند. مارک فیشر

شجاعت واقعی زمانی است كه شخصی بتواند از اعماق مشكلات و بدبختی ها به زندگی لبخند بزند. ناپلئون

زندگی دقیقا به ما آن چیزی را میدهد که به دنبالش هستیم. مارک فیشر

نباید مطالب غلطی که از گذشته در ذهن ما برنامه ریزی شده اند حال و آینده ما را تباه کنند. آنتونی رابینز

آرزوهای هر فرد موجب شکل گرفتن و بقای افکار او میشود. هراکلیتوس

اندیشه هایتان را عوض کنید تا سرنوشتتان عوض شود. ژوزف مورفی

زندگی آماده است تا بسیار بیشتر از آنچه تصورش را میکنید به ما آسایش بدهد. مارک فیشر

كسی رو كه دوستش داری، چند وقت یكبار بهش یادآوری كن، تا فراموش نكنه قلبی براش می‌تپه. شكسپیر

تنها کسانی میتوانند کارهای بزرگی انجام دهند که به قدرت ذهن ایمان دارند. مارک فیشر

ضمیر باطن شما سازنده بدن شماست و میتواند شما را درمان کند. ژوزف مورفی

همه رویاهای ما می توانند محقق شوند، مشروط بر اینکه ما شجاعت دنبال کردن آنها را داشته باشیم. والت دیسنی


Loghman Hakim

روزي لقمان به پسرش گفت امروز به تو سه پند مي دهم که کامروا شوي

اول اين که سعي کن در زندگي بهترين غذاي جهان را بخوري
!

دوم اين
که در بهترين بستر و رختخواب جهان بخوابي!

و سوم اين که در بهترين کاخها و
خانه هاي جهان زندگي کني!!!


پسر لقمان گفت اي پدر ما يک خانواده بسيار
فقير هستيم چطور من مي توانم
اين کارها را انجام دهم؟


لقمان جواب
داد:

اگر کمي ديرتر و کمتر غذا بخوري هر غذايي که مي خوري طعم بهترين
غذاي
جهان را مي دهد
.

اگر بيشتر کار کني و کمي ديرتر بخوابي در هر جا که
خوابيده اي احساس مي
کني بهترين خوابگاه جهان است


و اگر با مردم دوستي
کني، در قلب آنها جاي مي گيري و آن وقت بهترين خانه
هاي جهان مال
توست

Today


"زاغکی قالب پنیری دید"
از همان پاستوریزه های سفید!
پس به دندان گرفت و پر وا کرد
روی شاخ چنار مأوا کرد
اتفاقا ازان محل روباه
می گذشت و شد از پنیر آگاه
گفت :اینجا شده فشن تی وی!
چه ویوئی !چه پرسپکتیوی!
محشری در تناسب اندام
کشتهء تیپ توست خاص و عوام!
دارم ام پی تریّ ِ آوازت
شاهکار شبیه اعجازت
ولی اینها کفاف ما ندهد
لطف اجرای زنده را ندهد
ای به آواز شهره در دنیا
یک دهن میهمان بکن ما را!
زاغ ،بی وقفه قورت داد پنیر!
آن همه حیله کرد بی تاثیر
گفت کوتاه کن سخن لطفن!
پاس کردم کلاس دوم من!

"زاغکی قالب پنیری دید"
از همان پاستوریزه های سفید!
پس به دندان گرفت و پر وا کرد
روی شاخ چنار مأوا کرد
اتفاقا ازان محل روباه
می گذشت و شد از پنیر آگاه
گفت :اینجا شده فشن تی وی!
چه ویوئی !چه پرسپکتیوی!
محشری در تناسب اندام
کشتهء تیپ توست خاص و عوام!
دارم ام پی تریّ ِ آوازت
شاهکار شبیه اعجازت
ولی اینها کفاف ما ندهد
لطف اجرای زنده را ندهد
ای به آواز شهره در دنیا
یک دهن میهمان بکن ما را!
زاغ ،بی وقفه قورت داد پنیر!
آن همه حیله کرد بی تاثیر
گفت کوتاه کن سخن لطفن!
پاس کردم کلاس دوم من!

چرچيل



نانسى آستور
- (اولين زنى که در تاريخ انگلستان به مجلس عوام بريتانياى کبير راه يافته و اين موفقيت را در پى سختکوشى و جسارتهايش بدست آورده بود) - روزى از فرط عصبانيت به وينستون چرچيل (نخست وزير پرآوازه وقت انگلستان ) رو کرد و گفت: من اگر همسر شما بودم توى قهوه‌تان زهر مى‌ريختم.
چرچيل (با خونسردى تمام و نگاهى تحقير آميز): من هم اگـر شوهر شما بودم مى‌خوردمش!

در مجلس عيش‌ حکومتى، وقتى چرچيل حسابى مست کرده بود؛ يکى ار حضار، که خبرنگار هم بود، از روى حس کنجکاوى حرفه ايش (فضولى براى سوژه تراشى) پيش او رفت که حالا ديگه حسابى پاتيل پاتيل شده بود، و در حالى که چرچيل سرش رو پايين انداخته بود و در عالم مستى چيزهاى نامفهومى زير لب زمزمه مى‌کرد و مى‌خنديد؛ گفت: آقاى چرچيل! (چرچيل سرش را بلند نکرد). بلندتر تکرار کرد: آقـاى چرچيل (خبرى از توجه چرچيل نبود)
(در شرايطى که صداش توجه دور و برى‌ها رو جلب کرده بود، براى اينکه بيشتر ضايع نشه بلافاصله سرش رو بالا گرفت و ادامه داد..) شما مست هستيد، شما خيلى مست هستيد، شما بى اندازه مست هستيد، شما به طور وحشتناکى مست هستيد..!
چرچيل سرش رو بلند کرد در حاليکه چشمهاش سرخ رنگ شده بودن و کشـــدار حرف مى‌زد) به چشمهاى خبرنگار خيره شد و گفت:
خانم …. (براى حفظ شئونات بخوانيد محترم!) شما زشت هستيد، شما خيلى زشت هستيد، شما بى اندازه زشت هستيد، شما به طور وحشتناکى زشت هستيد..! مستى من تا فردا صبح مى‌پره، مى‌خوام ببينم تو چه غلطى مى‌کنى ..! (منبع)

ميگن يه روز چرچيل داشته از يه کوچه باريکي که فقط امکان عبور يه نفر رو داشته… رد مي شده… که از روبرو يکي از رقباي سياسي زخم خورده اش مي رسه… بعد از اينکه کمي تو چشم هم نگاه مي کنن… رقيبه مي گه من هيچوقت خودم رو کج نمي کنم تا يه آدم احمق از کنار من عبور کنه… چرچيل در حاليکه خودش رو کج مي کرده… مي گه ولي من اين کار رو مي کنم… (منبع)

در جنگ جهانى دوم وقتى که قواى متحدين (آلمان و ايتاليا و ژاپن ) فرانسه را که جزء قواى متفقين (انگليس و فرانسه و آمريکا و شوروى ) بود، شکست دادند و در جولاى سال ۱۹۴۰ ميلادى انگلستان در ميدان نبرد جهانى با دشمن پيروزمند، تنها ماند، در پاريس کنفرانس سرى بين سه نفر از سران جنگ جهانى (يعنى بين چرچيل رهبر انگلستان، و هيتلر رهبر آلمان، و موسولينى رهبر ايتاليا در قصر ((فونتن بلو)) به وجود آمد، در اين کنفرانس، هيتلر به چرچيل گفت: حال که سرنوشت جنگ، معلوم است و بزرگترين نيروى اروپا و متفق انگليس يعنى فرانسه شکست خورده است، براى جلوگيرى از کشتار بيشتر بهتر است، انگلستان قرداد شکست و تسليم را امضاء کند، تا جنگ متوقف شود و صلح به جهان باز گردد.
چرچيل در پاسخ گفت: بسيار متاءسفم که من نمى توانم چنين قراردادى را امضاء کنم، زيرا هنوز انگلستان شکست نخورده است و شما را پيروز نمى شناسم، هيتلر و موسولينى از اين گفتار ناراحت شده و با او به تندى برخورد کردند.
چرچيل با خونسردى گفت: «عصبانى نشويد، انگليس به شرط بندى خيلى اعتقاد دارد، آيا حاضريد براى حل قضيه با هم شرط ببنديم ، در اين شرط هر که برنده شد بايد بپذيرد». سران فاشيست و نازيست (هيتلر و موسولينى) با خوشروئى اين پيشنهاد را قبول کردند، در آن لحظه هر سه نفر در جلو استخر بزرگ کاخ نشسته بودند، چرچيل گفت: آن ماهى بزرگ را در استخر مى بينيد، هر کس آن ماهى را تصاحب کند، برنده جنگ است، هيتلر فورا (پارابلوم) خود را از کمر کشيد و به اين سو و آن سوى استخر پريد و شروع به تيراندازيهاى پياپى به ماهى کرد ولى، سرانجام بى نتيجه و خسته و درمانده بر صندلى خود نشست، و به موسولينى گفت: حالا نوبت تو است.
موسولينى لخت شده به استخر پريد و ساعتى تلاش کرد او نيز بى نتيجه، خسته و وامانده بيرون آمد و بر صندلى خود نشست.
وقتى که نوبت به چرچيل رسيد، صندلى راحت خود را کنار استخر گذاشت و ليوانى بدست گرفت، در حالى که با تبسم سيگار برگ خود را دود مى کرد شروع به خالى کردن آب استخر با ليوان نمود، رهبران آلمان و ايتاليا با تعجب گفتند: چه مى کنى؟ او در جواب گفت: «من عجله براى شکست دشمن ندارم با حوصله اين روش مطمئن خود را ادامه مى دهم، سرانجام پس از تمام شدن آب استخر، بى آنکه صدمه اى به ماهى بخورد، صيد از من خواهد بود

Saturday, April 10, 2010

موفقیت



یک به مردم بیش از آنچه انتظار دارند بدهید و این کار را با شادمانی انجام دهید .

دو با مرد یا زنی ازدواج کنید که عاشق صحبت کردن با او هستید. برای اینکه وقتی پیرتر می شوید ، مهارتهای مکالمه ای مثل دیگر مهارتها خیلی مهم میشوند .

سه همه ی آنچه را که می شنوید باور نکنید، همه ی آنچه را که دارید خرج نکنید و یا همانقدر که می خواهید نخوابید .

چهار وقتی می گویید "دوستت دارم" منظورتان همین باشد .

پنج وقتی می گویید "متاسفم" به چشمان شخص مقابل نگاه کنید ..

شش قبل از اینکه ازدواج کنید حداقل شش ماه نامزد باشید .

هفت به عشق در اولین نگاه باور داشته باشید .

هشت هیچوقت به رؤیاهای کسی نخندید . مردمی که رؤیا ندارند هیچ چیز ندارند .

نه عمیقاً و بااحساس عشق بورزید . ممکن است آسیب ببینید ولی این تنها راهی است که به طور کامل زندگی می کنید .

ده در اختلافات منصفانه بجنگید و از کسی هم نام نبرید .

یازده مردم را از طریق خویشاوندانشان داوری نکنید .

دوازده آرام صحبت کنید ولی سریع فکر کنید .

سیزده وقتی کسی از شما سوالی می پرسد که نمی خواهید پاسخ دهید ، لبخندی بزنید و بگویید "چرا می خواهی این را بدانی؟"

چهارده به خاطر داشته باشید که عشق بزرگ و موفقیتهای بزرگ مستلزم ریسک های بزرگ هستند ..

پانزده وقتی کسی عطسه می کند به او بگویید "عافیت باشد "

شانزده وقتی چیزی را از دست می دهید ، درس گرفتن از آن را از دست ندهید .

هفده این سه نکته را به یاد داشته باشید : احترام به خود ، احترام به دیگران و مسئولیت همه کارهایتان را پذیرفتن

هجده اجازه ندهید یک اختلاف کوچک به دوستی بزرگتان صدمه بزند .

نوزده وقتی متوجه می شوید که که اشتباهی مرتکب شده اید ، فوراً برای اصلاح آن اقدام کنید .

بیست وقتی تلفن را بر می دارید لبخند بزنید ، کسی که تلفن کرده آن را درصدای شما می شنود .

بیست و یک زمانی را برای تنها بودن اختصاص دهید .

یک دوست واقعی کسی است که دست شما را بگیرد و قلب شما را لمس کند .