Tuesday, October 21, 2008

واژه هاي زشت و زيبا در زندگي




عاقلانه ترين کلمه "احتياط " است
حواست را جمع کن

دست و پا گير ترين کلمه "محدوديت" است
اجازه نده مانع پيشرفتت شود

سخت ترين کلمه "غير ممکن" است
اصلا وجود ندارد

مخرب ترين کلمه "شتابزدگی" است
مواظب پل های پشت سرت باش

تاريک ترين کلمه "نادانی" است
آن را با نور علم روشن کن

کشنده ترين کلمه "اضطراب" است
آن را ناديده بگير

صبور ترين کلمه "انتظار" است
هميشه منتظرش بمان

با ارزش ترين کلمه "بخشش" است
سعی خود را بکن

قشنگ ترين کلمه "خوشرويی" است
راز زيبايی در آن نهفته

سازنده ترين کلمه "گذشت" است
آن را تمرين کن

پرمعنی ترين کلمه "ما" است
آن را به کار ببر

عميق ترين کلمه "عشق" است
به آن ارج بده

بی رحم ترين کلمه "تنفر" است
با آن بازی نکن

خودخواهانه ترين کلمه "من" است
از آن حذر کن

نا پايدارترين کلمه "خشم" است
آن را در خود فرو بر

بازدارنده ترين کلمه "ترس" است
با آن مقابله کن

با نشاط ترين کلمه "کار" است
به آن بپرداز

پوچ ترين کلمه"طمع " است
آن را در خود بکش

سازنده ترين کلمه "صبر" است
برای داشتنش دعا کن

روشن ترين کلمه "اميد" است
هميشه به آينده اميدوار باش

وقتی من خوبم، همه خوبند



روزها و شب‌ها، هفته‌ها و ماه‌ها مي‌گذرد. هر روز مثل روز قبل، روزمون رو شروع مي‌کنيم. ما مثل هميشه يک روز مثل روز‌هاي قبل رو شروع کرديم. همه‌ي ما از اوضاع، از زندگي، از زمين و زمان گله مي‌کنيم. از هر حرف کوچيکي، ناراحت مي‌شيم. با هر مساله پيش پا افتاده‌اي، دست از کار مي‌کشيم. به همه گير مي‌ديم و از همه ايراد مي‌گيريم. که چرا فلاني اون کارو کرد؟ چرا اون فلان حرف رو زد؟ براي چي بايد اين کارو بکنم؟ چرا اون از من نخواد؟ به من چه ربطي داره؟ اون اول بايد شروع کنه! و ...

ما به هر نحوي که مي‌تونيم مسائل رو از سر خودمون باز مي‌کنيم، جوري رفتار مي‌کنيم که انگار نه انگار که ما هم داريم اين جا زندگي مي‌کنيم، ما هم عضوي از بشريت، جامعه و خانواده هستيم، يکي خبر نداشته باشه خيال مي‌کنه ما فرستاده هستيم!

بعضي از ما يک مقدار پيشرفت کرديم. قبول داريم که اوضاع بدي هستش، زندگي‌ها سخت شده و تمام سعيمون رو مي‌کنيم، بي نهايت فکر مي‌کنيم، که چه طور مي‌شه اين وضع رو تغيير داد؟ از چه راهي مي‌تونيم فکر مردم رو عوض کنيم، تا بشه بهتر زندگي کرد، تا بتونيم خوب زندگي کنيم.

به سختي مي‌تونيم کسي رو پيدا کنيم که قبول داشته باشه داره اشتباه مي‌کنه!

دست به چه کارهاي که نمي‌زنيم، تا اوضاع رو بهتر کنيم. ولي حتي يک بارهم تلاش نکرديم که خودمون رو تغيير بديم.

تا حالا فکر نکرديم که اگر من خوب باشم، ديگران هم با من خوب خواهند بود. اگر من تلاش کنم، ديگران هم در کنار من تلاش خواهند کرد. اگر من کمک کنم، ديگران هم کمک مي‌کنند.

ما انسان‌ها توقع داريم ديگران براي ما تغيير کنند. انتظار داريم که بقيه با ما اونطوري باشند که ما مي‌خواهيم، ولي خودمون اونجوري که اونا مي‌خواهند نيستيم.

متأسفانه خيلي از ماها حتي قبول نداريم که داريم اشتباه مي‌کنيم. ما هيچ علاقه‌اي براي تغيير کردن نداريم و تا آخر زندگيمون، هر روز مثل روز‌هاي قبل، يک روز ديگه رو شروع مي‌کنيم، يک روز که هيچ برتريي نسبت به روز قبل نداره.

با اين اوضاع مطمئن هستم هيچ وقت روزي پر از زيبايي رو نخواهم داشت. چون هميشه خواستيم که خوبي‌ها به طرف ما بياد، ولي ما حتي يک قدم هم به سمت اون‌ها بر نداشتيم.

براي داشتن يک زندگي زيبا، بايد به خودمون قول بديم که همين الان "عوض خواهم شد".

اولین روز از بقیه عمر


امروز، اولین روز از بقیة عمر شماست، پس اگر خود را برای آینده آماده نسازید، بزودی متوجه خواهید شد كه متعلق به گذشته هستید

اگر به دنبال موفقیت نروید خودش به دنبال شما نخواهد آمد. زندگی هنگامی به شما پاداش خواهد داد كه موفقیت را بعنوان یك حق آسمانی پذیرفته و باور داشته باشید. مجبورنیستید در موقعیت موجود باقی بمانید . این بستگی به تصمیم گیری خودتان دارد . می توانید هر لحظه تغییر كنید

هیچ وقت برای لذت بردن از زندگی و برای عوض شدن دیر نیست. هرکس که در زندگی زودتر تغییر کند زودتر موفق خواهد شد.


وقتی سیما بدبختی های ما را با دنیا مقایسه می کند

سیمای وطنی در سال های گذشته یک تاکتیک تبلیغاتی تقریبا همیشه ثابت دارد و آن تاکتیک مقایسه شرایط کشور با شرایط مشابه با دیگر کشورهای جهان است.اما باید متذکر شد که سیما این مقایسه را نه در همه جهات و به طور کارشناسی و اصولی بلکه در مواقعی که اعتراضی در گوشه و کنار کشور بر سر یک مورد خاص اتفاق می افتد انجام می دهد و حاصل این مقایسه عموما از نظر سیما به این نتیجه گیری منتج می شود که نه تنها وضع ما در مورد آن سوژه خاص مورد مقایسه بد نیست بلکه در کشورهای دیگر وضع بدتر است و یا اینکه اتفاق و یا سوژه مستحدثه در دیگر کشورها هم هست و تنها مختص به ایران نیست.

از این رو سیما عموما در تمام بخش های خبری یومیه و شبانه آمارهای مختلف بیکاری، تورم، مشکلات اقتصادی، ناهنجاری های اجتماعی و... را در دیگر کشورهای جهان به ویژه در کشورهای توسعه یافته به طور ویژه ای پوشش می دهد تا مردم ایران بدانند که تنها آنها نیستند که این نوع مشکلات را دارند بلکه در بسیاری از کشورهای(حتی پیشرفته) دنیا نیز وضع به همین منوال است.

بخش خبری 21 شبکه اول سیما دوشنبه شب با ارایه گزارشی از دفتر لندن صدا و سیما درباره اخذ مالیات بر ارزش افزوده در انگلیس بار دیگر این تاکتیک نخ نما شده را به مورد اجرا گذاشت. خبرنگار سیما در لندن با گرفتن مصاحبه های کلیشه ای با چند شهروند لندنی از دریافت مالیات زیاد کالا از سوی دولت بریتانیا پرده برداشت .یک زن مصاحبه شده در گفت و گو با خبرنگار صداوسیما در لندن با نشان دادن بطری شیری که خریده بود و سایر اجناس خریداری شده می گفت که در انگلیس مالیات زیادی گرفته می شود و مرد انگلیسی دیگری می گفت که به طور طبیعی انسان ها از دادن مالیات خوششان نمی آید.

این همه آسمان و ریسمان برای این بود که مردم ایران (و البته بازاریان) بدانند که مقاومت در برابر مالیات بر ارزش افزوده فایده ای ندارد و درکشورهای پیشرفته دنیا هم این مالیات چند برابر ایران دریافت می شود.

موارد مشابه این قبیل برنامه سازی سیما بسیار فراوان می توان ذکر کرد،اما به خبرنگاران و مدیران این رسانه ملی باید متذکر شد حالا که زحمت مقایسه وضعیت دریافت مالیات را میان ایران و سایر کشورهای پیشرفته دنیا از جمله انگلیس را می کشند ،مرحمت فرموده آمار شاخص های درخواستی زیر را نیز به طور مقایسه ای بین ایران و انگلیس و یا سایر کشورهای توسعه یافته که خبرنگار سیما در آنجا مستقر است را نیز در آورند و وضعیت کشورمان را با آن کشورها مقایسه کنند:


Monday, October 20, 2008

The Master Weaver



Our lives are but fine weavings,
that God and we prepare,
each life becomes a fabric planned,
and fashioned in his care . . .

We may not always see,
just how the weavings intertwine,
but we must trust the Master's hand,
and follow His design.


For He can view the pattern,
upon the upper side,
while we must look from underneath,
and trust in Him to guide.


Sometimes a strand of sorrow,
is added to His plan,
and though it's difficult for us,
we still must understand.

That it's He who flies the shuttle,

it's He who knows what's best,
so we must weave in patience,
and leave to Him the rest . . .


Not till the loom is silent,
and the shuttles cease to fly,
shall God unroll the canvas,
and explain the reason why.


The dark threads are as needed,
in the Weaver's skillful hand,
as the threads of gold and silver,
in the pattern He has planned.


It is a help to others as it was to me!

Sunday, October 19, 2008

آخرين جرعه اين جام تهي




همه ميپرسند
چيست در زمزمه مبهم آب
چيست در همهمه دلكش برگ
چيست در بازي آن ابر سپيد
روي اين آبي آرام بلند
كه ترا مي برد اينگونه به ژرفاي خيال
چيست در خلوت خاموش كبوترها
چيست در كوشش بي حاصل موج
چيست در خنده جام
كه تو چندين ساعت
مات و مبهوت به آن مي نگري
نه به ابر
نه به آب
نه به برگ
مه به اين آبي آرام بلند
نه به اين خلوت خاموش كبوترها
نه به اين آتش سوزنده كه لغزيده به جام
من به اين جمله نمي انديشم
من مناجات درختان را هنگام سحر
رقص عطر گل يخ را با باد
نفس پاك شقايق را در سينه كوه
صحبت چلچله ها را با صبح
بغض پاينده هستي را در گندم زار
گردش رنگ و طراوت را در گونه گل
همه را ميشنوم
مي بينم
من به اين جمله نمي انديشم
به تو مي انديشم
اي سراپا همه خوبي
تك و تنها به تو مي انديشم
همه وقت
همه جا
من به هر حال كه باشم به تو ميانديشم
تو بدان اين را تنها تو بدان
تو بيا
تو بمان با من تنها تو بمان
جاي مهتاب به تاريكي شبها تو بتاب
من فداي تو به جاي همه گلها تو بخند
اينك اين من كه به پاي تو درافتاده ام باز
ريسماني كن از آن موي دراز
تو بگير
تو ببند
تو بخواه
پاسخ چلچله ها را تو بگو
قصه ابر هوا را تو بخوان
تو بمان با من تنها تو بمان
در دل ساغر هستي تو بجوش
من همين يك نفس از جرعه جانم باقي است
آخرين جرعه اين جام تهي را تو بنوش

شعر از : زنده ياد فريدون مشيري

Tuesday, October 14, 2008

We Learn from Edison...


بی‌شک توماس ادیسون یکی از بزرگترین و سخت کوش ترین مخترع های جهان است و اختراعات او در عصر حاضر و بر زندگی امروزی ما تاثیرات بسیاری گذاشته است و خیلی از چیز هایی که امروزه از آنها استفاده می‌کنیم را به نوعی مدیون توماس آلوا ادیسون و مخترعاني امثال او هستیم، حتی وبلاگ نویسی! او اختراعات بسیار زیادی کرد که یکی از مهمترین آنها لامپ روشنایی است. در زیر یازده نقل قول از ادیسون و اینکه چه طور می‌شود از آنها در وبلاگ نویسی استفاده کرد آمده است که خواندنش خالی از لطف نیست.

۱- با یک نیاز شروع کنید:
"من هرگز چیزی را قبل از اینکه فکر کنم چه فایده هایی می‌تواند برای مردم داشته باشد اختراع نکردم. فکر کردم جهان چه چیزی نیاز دارد و سپس به اختراع پرداختم"
هیچ وبلاگی موفق نمی‌شود مگر چیزی را عرضه کند که مردم به آن نیاز داشته باشند. آن چیز می‌تواند در زمینه های مختلف باشد حتی جوک و بازی هم جزو نیاز های مردم برای سرگرم شدن محسوب می‌شوند. اگر چیزی عرضه کنید که به درد هیچ کس نخورد طبیعی است که هیچ کس سراغتان نخواهد آمد. فکر کنید مردم چه می‌خواهند سپس انجامش دهید.

۲- گول نخورید:
"مشغول بودن همیشه به معنی مفید بودن نیست، کار واقعی وقتی مشخص می‌شود که نتیجه‌ی خوبی بدهد و برای گرفتن نتیجه خوب چیز هایی از قبیل برنامه ریزی، هماهنگی، ذکاوت، شجاعت و… لازم است. با تظاهر کردن چیزی درست نمی‌شود."
خیلی راحت می‌توانید وقتتان را به عنوان یک وبلاگ نویس فعال به هدر دهید. غرق کار هایی می‌شوید که به نظر مهم می‌آیند ولی فقط وقت و پولتان را از شما می‌گیرند و در عوض چیزی بهتان نمی‌دهند. سعی کنید با دید باز مسائل را بررسی کنید و دنبال چیزی بروید که در آینده چیزی برایتان بیاورد.

۳- سخت کوش و صبور باشید:
"صبر و شکیبایی کلید موفقیت است فقط باید به آن ایمان داشته باشید."
اگر واقعآ چیز خوبی عرضه کنید مردم شما را پیدا خواهند کرد، باید صبر داشته باشید. شما تلاش می‌کنید و مطالب خوب آماده می‌کنید بعد صبر می‌کنید تا موتور های جستجو شما را ایندکس کنند و مردم با وبلاگتان آشنا شوند و به شما اعتماد کنند و… گوگل هم از روز اول میلیون ها بازدید روزانه نداشت!

۴- تلاش یک الزام است:
"نبوغ یک درصد ذاتی و نود و نه درصد به دست آوردنی است."
اینکه یک ایده‌ی ناب داشته باشید تازه اول راه است. برای اینکه آن ایده‌ی بزرگ را به یک موفقیت بزرگ تبدیل کنید باید زحمت زیادی بکشید. گوگل چهار سال بعد از یاهو و بیست و یک سال بعد از مایکروسافت تاسیس شد!

۵- شکست شما را به موفقیت نزدیک‌تر می‌کند:
"من شکست نخوردم بلکه ده هزار راه اشتباه را پیدا کردم."
هر پستی که می‌نویسید، هر راه و ابزاری که برای تبلیغ وبلاگ خود استفاده می‌کنید باعث با تجربه تر شدن شما می‌شود. هر راهی یاد می‌گیرید که اشتباه است شما را یک پله به پیدا کردن راه درست نزدیک تر می‌کند. راه های مختلف را امتحان کنید تا به موفقیت برسید.

۶- ما توانایی انجام کار های فوق العاده را داریم:
"اگر ما به اندازه‌ی توانمان تلاش کرده بودیم الان خیلی خیلی شگفت زده تر بودیم."
با "نمی‌شود" و "من نمی‌تونم" خودتان را اسیر نکنید. شما چیزی در سر دارید که هیچ کس دیگر ندارد و یکتا است. فقط راه درست استفاده از آن را پیدا کنید و همانی باشید که برایش ساخته شده‌اید ، خودتان خواهید دید.

۷- گاهی شکست شروع موفقیت است:
"فقط چون چیزی کاری که شما ازش می‌خواهید را انجام نمی‌دهد به این معنی نیست که به درد نخور است."
یکی از مزیت های وبلاگ این است که وقتی چیزی آن طور که شما می‌خواهید پیش نرود باز هم می‌تواند به یک موفقیت تبدیل شود. Darren Rowse نویسنده وبلاگ معروف Problogger ابتدا یک فوتوبلاگ داشت که هیچ کس به آن اهمیت نمی‌داد ولی نقد هایی که برای دوربین های مختلف در کنار عکس ها می‌نوشت مورد توجه قرار می‌گرفت. درست است که فوتوبلاگ او شکست خورد ولی این باعث شد حالا به یک وبلاگ نویس تمام وقت تبدیل شود و برای خودش از آن چه علاقه دارد بنویسد و پول پارو کند.

۸- زود تسلیم نشوید:
"مهم‌ترین نقطه ضعف ما زود تسلیم شدن است، معمول ترین راه موفقیت فقط یک بار دیگر امتحان کردن است."
خیلی از وبلاگ ها بعد از دو سه ماه خالی می‌مانند و قبل از اینکه به یاد کسی بیایند از یاد ها می‌روند. یک وبلاگ برای اینکه واقعآ به موفقیت برسد به سه سال یا حتی بیشتر زمان نیاز دارد و در این مدت مسلمآ شکست هایی هم تجربه خواهند شد.

۹- از کاری که می‌کنید لذت ببرید:
"من حتی یک روز هم در زندگی‌ام کار نکردم، آنها همه اش تفریح بود."
راجع به چیزی بنویسید که در آن مهارت دارید و به آن عشق می‌ورزید. هرچند این موفقیت را تضمین نمی‌کند ولی وبلاگ نویسی را بسیار لذت بخش تر می‌کند و باعث می‌شود زود از آن دست نکشید.

۱۰- خلاق باشید:
"برای داشتن یک ایده‌ی ناب کلی ایده داشته باش."
همیشه وقتی را اختصاص دهید تا فکر های خلاقانه بکنید، شهامت داشته باشید که بلند پروازی کنید، فکر کنید حداقل در محیط مجازی قدرت هر کاری که بخواهید بکنید را دارید اما خیال پردازی نکنید و ایده هایتان را از زاویه های مختلف ببینید. گاهی آدم فکر می‌کند ایده‌اش خیلی تک است ولی این فقط یک تصور غلط است. و البته که همه‌ی ایده ها به موفقیت ختم نمی‌شوند پس باید کلی ایده داشته باشید و بهترین ها را گلچین کنید. خلاقیت در کنار واقع گرایی!

۱۱- وسواس نداشته باشید:
"برای اختراع کردن یک قوه‌ی تصور قوی نیاز دارید و مقداری خرت و پرت!"
خیلی از وبلاگ نویس ها یا کسانی که می‌خواهند سایتی راه بیاندازند فکر می‌کنند باید حتمآ باید با بهترین قالب بهترین دامین و بهترین سیستم روی کار بیایند و این باعث می‌شود هیچ وقت روی کار نیایند!
اکثر وبلاگ نویس های موفق ابتدا از یک سرویس رایگان وبلاگ نویسی و یک قالب ساده‌ی پیش‌فرض شروع کرده‌اند چون دلیل موفقیت آنها چیز دیگری بوده است، ایده های خوب و سخت کوشی. وقتی با اینها به موفقیت ابتدایی رسیدید قالب و دامین خوب هم کمکتان خواهد کرد.



منبع : Problogger



عشقي به اين قشنگي

اين داستاني كه در زير نقل مي شود يك داستان كاملا واقعيست که در ژاپن اتفاق افتاده است







شخصي مشغول تخريب ديوار قديمي خانه اش بود تا آنرا نوسازي كند. توضيح اينكه منازل ژاپني بنابر شرايط محيطي داراي فضايي خالي بين ديوارهاي چوبي هستند.

اين شخص در حين خراب کردن ديوار در بين آن مارمولکي را ديد که ميخي از بيرون به پايش فرو رفته بود.

دلش سوخت و يک لحظه کنجکاو شد. وقتي ميخ را بررسي کرد خيلي تعجب كرد ! اين ميخ چهار سال پيش، هنگام ساختن خانه کوبيده شده بود !

اما براستي چه اتفاقي افتاده بود ؟ كه در يک قسمت تاريک آنهم بدون كوچكترين حرکت، يك مارمولک توانسته بمدت چهار سال در چنين موقعيتي زنده مانده !

چنين چيزي امکان ندارد و غير قابل تصور است. متحير از اين مساله کارش را تعطيل و مارمولک را مشاهده کرد.

در اين مدت چکار مي کرده ؟ چگونه و چي مي خورده ؟

همانطور که به مارمولک نگاه مي کرد يکدفعه مارمولکي ديگر، با غذايي در دهانش ظاهر شد !


مرد شديدا منقلب شد ! چهار سال مراقبت. واقعا كه چه عشق قشنگي ! يك موجود كوچك با عشقي بزرگ ! عشقي كه براي زيستن و ادامه ي حيات، حتي در مقابله با مرگ همنوعش او را دچار هيچگونه كوتاهي نكرده بود !


اگه موجودي به اين کوچکي بتونه عشقی به اين بزرگي داشته باشه پس تصور کنيد ما تا چه حد مي تونيم عاشق همديگه باشيم و شايد هم بايد پايبندي رو از اين موجود درس بگيريم، البته اگر سعي کنيم خيلي بهتر از اينها مي تونيم چرا كه بايد به خود آييم و بخواهيم و بدانيم، ‏که انسان باشيم...


Friday, October 10, 2008

سوزن‌بان قطار شما كيست؟


سوزن‌بان قطارزندگي شما كيست؟ فكرمي‌كنيد خودتان هستيد؟...


اين قطار بخواهيد و نخواهيد در ايستگاه‌هاي مختلف توقف دارد اما آيا فرمان آن واقعا دردست خود شماست يا فقط شما در جايگاه فرماندهي نشسته‌ايد، اما ديگران آن را هدايت مي‌كنند...

متاسفانه گاهي ما به نادرست فكر مي‌كنيم كنترل قابل توجهي بر روند زندگي‌مان داريم؛ در حالي كه به‌خصوص در لحظات سرنوشت‌ساز، از زير بار مسئوليت براي انتخاب و تصميم‌گيري شانه خالي مي‌كنيم.

اگرقدري با خودمان خلوت كنيم اين مقاطع را به راحتي مي‌توانيم مشخص كنيم. چرا كه دقيقا پاسخ شما به مشكلات و پيشامد‌هاي سخت و دشوار است كه مسير اصلي زندگي شما را هموار يا ناهموار مي‌كند. آيا دراين گونه موارد واقعا مثبت برخورد مي‌كنيد؟...يعني، برمبناي ديدگاه، شناخت و احساس خودتان تصميم مي‌گيريد يا تحت تاثيرمنفي‌بافي‌هاي ديگران.

واقعيت اين است كه گاهي اوقات آن قدر امواج منفي به سوي شما روان مي‌شود كه تا براي برخورد مناسب به خود بياييد، متاسفانه فرصت از دست رفته است. امواج منفي برخي تجربيات و خاطرات تلخ با يك دنيا فرمان‌ها و حكم هاي خانوادگي و فاميلي و ...

امان از وقتي كه ما روي غلتك نيستيم و حوادث غيرمترقبه رخ نشان مي‌دهند و ديگران ظاهرا دلسوزانه ولي درعمل، بس ناجوانمردانه درروند تصميم‌گيري شما، تاثيرگذاري به شدت منفي و ذهنيت‌گرا دارند. ذهنيت‌هايي كه شايد سال‌ها درمغز آنها رسوب‌كرده و فاسد‌شده است و نبايد به آنها هيچ‌گونه توجهي شود؛ اما شرايط بد روحي شما به گونه اي است كه به اين نوع ذهنيت‌ها اجازه خودنمايي مي‌دهيد. نكته دقيقا همين جا‌ست... جا ...

از اين رو، به نظر مي‌رسد براي اجتناب از اين گونه موارد، قبل از هر چيز بايد به طور مرتب مراقب وضع روحي- جسمي خود باشيم كه در وضعيت تعادل باشد و اگر اوضاع نابسامان است فوري فكري برايش بكنيم.

تجربه به كرات نشان داده حتي براي لحظه‌اي هم نبايد خودمان را رها كنيم. رها‌سازي همان و در گرداب تشويش‌ها و مسئله سازي‌هاي ديگران افتادن هم، همان! اين نوع گرداب‌ها از آنهايي ‌است كه وقتي درآن افتادي، در واقع گرفتار مرداب شده‌اي كه خلاصي از آن به ندرت امكان‌پذير است. يعني گرفتارجايي شده‌اي كه توانمندي‌هاي تو نمودي ندارد؛ .

چون اثري از "تو" نيست. همه‌اش، همان موج‌هاي منفي است كه جذب كرده‌اي و به طور طبيعي فرجامي منفي نيز خواهد داشت كه چاره‌اي جز پذيرش آن نداري... هر چند خيلي تلخ و گزنده باشد..

اما اي كاش ياد بگيريم و تلاش كنيم علاج واقعه را به قبل از وقوع آن موكول كنيم. يعني از خودمان و تعادل روحي- جسمي كه بايد درآن شكل دهيم، غفلت نكنيم و بپذيريم زماني مي‌توانيم فقط متكي بر تصميم‌هاي خود باشيم كه زمينه مناسبي براي جذب موج‌هاي منفي اطراف‌مان نداشته باشيم